ماده ای که بتوان با آن اشیا را به هم متصل کرد، تنگ، چسبیده به بدن، چسبان مثلاً شلوار چسب، بن مضارع چسبیدن، پسوند متصل به واژه به معنای چسبیده مثلاً دل چسب، دیرچسب
ماده ای که بتوان با آن اشیا را به هم متصل کرد، تنگ، چسبیده به بدن، چسبان مثلاً شلوار چسب، بن مضارعِ چسبیدن، پسوند متصل به واژه به معنای چسبیده مثلاً دل چسب، دیرچسب
دهی جزء دهستان ایجرود بخش مرکزی شهرستان زنجان که در 73هزارگزی جنوب باختر زنجان و 12هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 855 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه نکتو، محصولش غلات، انگور و میوه جات، شغل اهالی زراعت و بافتن قالی و گلیم و راهش مالرو است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان ایجرود بخش مرکزی شهرستان زنجان که در 73هزارگزی جنوب باختر زنجان و 12هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 855 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه نکتو، محصولش غلات، انگور و میوه جات، شغل اهالی زراعت و بافتن قالی و گلیم و راهش مالرو است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
چیزی که دل آنرا بخواهد. مرغوب و مطلوب. (از آنندراج). محبوب و مقبول و دلپذیر. (ناظم الاطباء) : خواب را بر کوهکن تصویر شیرین تلخ کرد کار چون دلچسب شد خود کارفرما می شود. تأثیر (از آنندراج). داغ از دانۀ خالت چه بلا دلچسب است آه از جلوۀ قدت چه قدر موزون است. ظهوری (از آنندراج). شقر، کار دلچسب و مقصود. (منتهی الارب)
چیزی که دل آنرا بخواهد. مرغوب و مطلوب. (از آنندراج). محبوب و مقبول و دلپذیر. (ناظم الاطباء) : خواب را بر کوهکن تصویر شیرین تلخ کرد کار چون دلچسب شد خود کارفرما می شود. تأثیر (از آنندراج). داغ از دانۀ خالت چه بلا دلچسب است آه از جلوۀ قدت چه قدر موزون است. ظهوری (از آنندراج). شَقر، کار دلچسب و مقصود. (منتهی الارب)
ماده ای چسبنده که با آن دو قطعه از هر چیزی را به هم بچسبانند، به ویژه انواع صنعتی آن که ترکیب های گوناگون دارد، چسب چوب، چسب آهن، چسب صحافی و غیره چسب زخم: نوار چسب دار و استرلیزه شده برای زخم بندی چسب قطره ای: هر نوع چسب مایع فوری
ماده ای چسبنده که با آن دو قطعه از هر چیزی را به هم بچسبانند، به ویژه انواع صنعتی آن که ترکیب های گوناگون دارد، چسب چوب، چسب آهن، چسب صحافی و غیره چسب زخم: نوار چسب دار و استرلیزه شده برای زخم بندی چسب قطره ای: هر نوع چسب مایع فوری