- دویی
- دوتا بودن دوگانگی، دو جهتی اختلاف
معنی دویی - جستجوی لغت در جدول جو
- دویی
- دوتا بودن، جدایی و دوگانگی،
برای مثال یعنی چو من و تویی نداریم / به گر ز رقم دویی نداریم (نظامی۳ - ۵۰۵)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هجران
دیو بودن، همچون دیو رفتار کردن روش دیوان
کاکو
زن بیمار تباه شکم
مکر و حیله را گویند
مرکب دان، دوات
در مرحله دوم دومین
کشوری
دیوث: غلتبان
دارویی
دور بودن، غربت
این سرا، این جهان، گیتی، شتاب
منسوب به رو (روی) آنچه در ظاهر و سطح چیزی جای گیرد لاستیک رویی
او بودن هویت
منسوب بشهر خوی از مردم خوی
برادر مادر خال خالو
منسوب به سو از مردم سو
درونی، اندرونی، تیوب
بحر سوم از هفده بحر اصول، یک وزن نه ضربی که از شش ضرب سنگین و سه ضرب سبک تشکیل می شود
برادر مادر، خالو، کاکو، کاکویه
رنگ خاکستری تیره، به رنگ خاکستری تیره، معتاد به دخانیات یا مواد مخدر، ویژگی چیزی که آمیخته یا آلوده به دود شده یا به آن دود داده باشند مثلاً ماهی دودی
ویژگی آنچه از فلز روی ساخته شده، کنایه از چیز سخت و محکم
دبیر، آنکه در دبیرستان شاگردان را درس بدهد، نویسنده، منشی
دوات، ظرف کوچکی که در آن مرکب یا جوهر می ریزند برای نوشتن، مرکب دان، دویت
مدور، مانند گوی، گرد، کروی گویا، مثل اینکه
برادر مادر، خال
((دُ یَ))
فرهنگ فارسی معین
کنایه از دم آخر مردن، بحر سوم از هفده بحر اصول موسیقی، نشان دادن هر یک از دو طاس یک خال را در بازی تخته نرد
آن چه در سطح چیزی جای گیرد
قید شک و تردید. به معنی گویا، پنداری
بشقاب، بشقاب بزرگ