جدول جو
جدول جو

معنی دویی - جستجوی لغت در جدول جو

دویی
دوتا بودن دوگانگی، دو جهتی اختلاف
تصویری از دویی
تصویر دویی
فرهنگ لغت هوشیار
دویی
دوتا بودن، جدایی و دوگانگی، برای مثال یعنی چو من و تویی نداریم / به گر ز رقم دویی نداریم (نظامی۳ - ۵۰۵)
تصویری از دویی
تصویر دویی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوری
تصویر دوری
هجران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیوی
تصویر دیوی
دیو بودن، همچون دیو رفتار کردن روش دیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایی
تصویر دایی
کاکو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دویه
تصویر دویه
زن بیمار تباه شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویل
تصویر دویل
مکر و حیله را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویت
تصویر دویت
مرکب دان، دوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دومی
تصویر دومی
در مرحله دوم دومین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولی
تصویر دولی
کشوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوثی
تصویر دوثی
دیوث: غلتبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوایی
تصویر دوایی
دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوری
تصویر دوری
دور بودن، غربت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنیی
تصویر دنیی
این سرا، این جهان، گیتی، شتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رویی
تصویر رویی
منسوب به رو (روی) آنچه در ظاهر و سطح چیزی جای گیرد لاستیک رویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اویی
تصویر اویی
او بودن هویت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خویی
تصویر خویی
منسوب بشهر خوی از مردم خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایی
تصویر دایی
برادر مادر خال خالو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سویی
تصویر سویی
منسوب به سو از مردم سو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تویی
تصویر تویی
درونی، اندرونی، تیوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دویک
تصویر دویک
بحر سوم از هفده بحر اصول، یک وزن نه ضربی که از شش ضرب سنگین و سه ضرب سبک تشکیل می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دایی
تصویر دایی
برادر مادر، خالو، کاکو، کاکویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دودی
تصویر دودی
رنگ خاکستری تیره، به رنگ خاکستری تیره، معتاد به دخانیات یا مواد مخدر، ویژگی چیزی که آمیخته یا آلوده به دود شده یا به آن دود داده باشند مثلاً ماهی دودی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رویی
تصویر رویی
ویژگی آنچه از فلز روی ساخته شده، کنایه از چیز سخت و محکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دویر
تصویر دویر
دبیر، آنکه در دبیرستان شاگردان را درس بدهد، نویسنده، منشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دویت
تصویر دویت
دوات، ظرف کوچکی که در آن مرکب یا جوهر می ریزند برای نوشتن، مرکب دان، دویت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گویی
تصویر گویی
مدور، مانند گوی، گرد، کروی گویا، مثل اینکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تویی
تصویر تویی
((تَ))
ویژگی آن چیزی که در تو یا داخل قرار می گیرد، تیوپ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دایی
تصویر دایی
برادر مادر، خال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دنیی
تصویر دنیی
((دُ))
منسوب به دنیا، دنیوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوری
تصویر دوری
((دُ))
دورانی، بشقاب بزرگ مقعر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دویک
تصویر دویک
((دُ یَ))
کنایه از دم آخر مردن، بحر سوم از هفده بحر اصول موسیقی، نشان دادن هر یک از دو طاس یک خال را در بازی تخته نرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رویی
تصویر رویی
آن چه در سطح چیزی جای گیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گویی
تصویر گویی
قید شک و تردید. به معنی گویا، پنداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوری
تصویر دوری
بشقاب، بشقاب بزرگ
فرهنگ فارسی عمید