- دویه
- زن بیمار تباه شکم
معنی دویه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
داروها، ج دوا
گیاهانی که برای خوش طعم، خوش مزه یا خوش بو کردن غذا به کار می روند، در پزشکی دوا
نفحه
ظاهر، سطح
دانستن دریافتن به ترفند
پرونده، کارنما، دیوان
سرگشته زن
کرم ابریشم
چرخه
جنبه، وجه
امیدواری، آرزومندی
سنگ نگاشته ها، بت، تندیس، پیوکک اروسک، پیکره یونانی تازی گشته مرغابی سیاه
دوتا بودن دوگانگی، دو جهتی اختلاف
مکر و حیله را گویند
مرکب دان، دوات
پشته، تپه، گردباد، ناله و فریاد، و زوزه سگ و شغال هم گویند
بدی، دشمکنی، خرما بن هندی
درخت بزرگ پر شاخ و بال و پر سایه
از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد. دوزه دووجه دو ستو
کبود دندانی، سر شیر، پوسته پوست تنک
آمه خوالستان هم آوای تابستان
گشتی شبگرد
یک دور گردیدن
پیچک پاپیتال
جسم نرم و سیاهرنگ و چرب که از دود نفت میگیرند، از سوزاندن بعضی مواد صمغی و سقزی هم بدست میاید، و بمعنی دودمان
از لاتینی دوشس والاگاه میرو مونث دوق
صافی که بدان روغن را صاف کنند
فرانسوی پرونده پرونده
از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد. دوزه دووجه دو ستو
از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد. دوزه دووجه دو ستو
فرومایه پست