- دویدن
- بسرعت و شتابان رفتن، رفتن با تعجیل، تند رفتن
معنی دویدن - جستجوی لغت در جدول جو
- دویدن
- با شتاب رفتن، تند رفتن، رفتن با شتاب و سرعت، پو گرفتن، پوییدن، تاختن، تکیدن، چرویدن
- دویدن ((دَ دَ))
- رفتن به تعجیل، شتابان تاختن
- دویدن
- Run, Scuttle
- دویدن
- бегать , спешить
- دویدن
- laufen, eilen
- دویدن
- бігти , бігти
- دویدن
- biegać, biec
- دویدن
- 跑 , 疾走
- دویدن
- correr, correr apressadamente
- دویدن
- correre, correre velocemente
- دویدن
- correr, correr rápidamente
- دویدن
- courir, courir précipitamment
- دویدن
- rennen, snel lopen
- دویدن
- berlari, berlari cepat
- دویدن
- جرى , سارع
- دویدن
- दौड़ना
- دویدن
- לרוץ , לרוץ במהירות
- دویدن
- 走る , 急いで走る
- دویدن
- 달리다 , 급히 달리다
- دویدن
- koşmak, acele etmek
- دویدن
- kukimbia, kukimbia kwa haraka
- دویدن
- วิ่ง , วิ่ง
- دویدن
- দৌড়ানো , দৌড়ানো
- دویدن
- دوڑنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ادعا کردن، دعوی کردن، مدعی شدن، ادعا
بریدن غله و علف از روی زمین درو کردن
فوت کردن در چبزی پف کردن باد کردن، وزیدن (باد و مانند آن)، سرازخاک درآوردن نبات روییدن رستن، سر زدن طلوع کردن (صبح خورشید ماه و غیره)، کسی را بسخنان چرب و نرم فریفتن
فشردن دو پستان و شیر بیرون کردن، استمراء
چسبیدن
بمعنی دوختن
دو قطعه پارچه را بوسیله سوزن و نخ بهم پیوستن، بوسیله تیر یا نیزه دو چیز را بهم متصل کردن، با تیر یا نیزه درع و زره را ببدن دشمن پیوستن
دویدن بنشاط و خوشحالی
بلند شدن و مرتفع شدن
ادعا کردن