با دو مغز. دومغزی. که دارای دو مغز باشد، کنایه از فربه و قوی. (آنندراج) : دل زنده می کند نفس جانفزای صبح جان می شود دومغزه ز آب و هوای صبح. صائب (از آنندراج). کردم به درخت نعت پیوند از فکر دومغزه مصرعی چند. واله هروی (از آنندراج). و رجوع به دومغزی شود
با دو مغز. دومغزی. که دارای دو مغز باشد، کنایه از فربه و قوی. (آنندراج) : دل زنده می کند نفس جانفزای صبح جان می شود دومغزه ز آب و هوای صبح. صائب (از آنندراج). کردم به درخت نعت پیوند از فکر دومغزه مصرعی چند. واله هروی (از آنندراج). و رجوع به دومغزی شود
بادامی که دو مغز دارد و چنانکه مؤلفان آنندراج و هفت قلزم آورده اند: کنایه از ترقیده است از غایت پری و پر بودن. (آنندراج) (هفت قلزم) : همه تن دل چو بادام دومغزی. نظامی
بادامی که دو مغز دارد و چنانکه مؤلفان آنندراج و هفت قلزم آورده اند: کنایه از ترقیده است از غایت پری و پر بودن. (آنندراج) (هفت قلزم) : همه تن دل چو بادام دومغزی. نظامی