معنی دومغزی دومغزی(دُ مَ) دومغز. دومغزه. (یادداشت مولف) : میی کز خودم پای لغزی دهد چو صبحم دماغ دومغزی دهد. نظامی. همه رخ گل چو بادامه ز نغزی همه تن دل چو بادام دومغزی. نظامی. و رجوع به دومغزه شود، بادام. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) لغت نامه دهخدا