- دوما
- دوم اینکه
معنی دوما - جستجوی لغت در جدول جو
- دوما
- ساخته نادرست فارسی گویان دویم دریا مجلس نمایندگان ملت در کشور روسیه
- دوما
- مجلس نمایندگان ملت در کشور روسیه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طوفان
طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، توفان، کولاک، تندباد
طوفان
ثانیه
تیره گون
پارسی است خوراکی که در برگ کلم برگ رز یا بادنجان نهند و پزند، کیسه زر یا سیمی که در جشن زناشویی داماد به مهمانان ارمغان کند
لاتینی فرانسوی بنباور
دیرندگی
در مرحله دوم دومین
طوفان
دولمه دلمه پارسی است خوراکی که در برگ مو یا درون با تنگان پیچند و پزند
منحنی، دوتاء، خم، خمیده
پایدار شدن، ایستادگی کردن
شیره (مطلقا)، شیره انگور
پارسی تازی گشته بازی دام گونه ای شتر رنگ که سد خانه سپید و سیاه و مهره های سنگی دارد
دولا، خمیده، کج، منحنی
دوتار
دوتار
کسی که موهای سر و صورتش سیاه و سفید باشد
پایدار شدن، همیشه بودن، ثبات و بقا، همیشگی بودن
اگر نه چرا نه
ادهم، عدد بسیار
دوتا، تاشده، خمیده
دوشنده، دوشیدنی، برای مثال ز گاوان صدوسی هزار از شمار / ز میشان دوشا هزاران هزار (اسدی - ۳۶۵) ، گاو یا گوسفند که شیر بدهد و شیر او را بدوشند
خرگوش، پستانداری علف خوار و از راستۀ جوندگان، با گوش های دراز، لب های شکاف دار، دست هایی کوچک تر از پاها و دم کوتاه، در علم نجوم ارنب
دریا، حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته قابل کشتیرانی بوده و به اقیانوس راه داشته باشد، زو، یم، ژو، بحر، راموز، قلزم