- دولتخانه
- خانه دولت و اقبال
معنی دولتخانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خانۀ دولت، بارگاه، کوشک، کاخ سلطنتی
نیک خواه خیر خواه
جایی که دوا سازند دارو خانه
شبستان، اندرونی، نماز خانه، گوشه تنهایی آبشتگاه، جای آسایش، اطاق مخصوص، اطاق زن شبستان، نمازخانه، مقام کمال ولایت که اتحاد محب و محبوب و عاشق و معشوق و نبی و ولی است. یا خلوتخانه قرب. مقام قرب حضرت ربوبی
عدلیه دادگستری (قاجاریه) توضیح مظفر الدین شاه به درخواست آزادی خواهان دست خطی مبنی بر تاسیس عدالت خانه صادر کرد
Chummily
дружески
freundschaftlich
дружньо
przyjacielsko
amigavelmente
amichevolmente
amistosamente
de manière amicale
vriendschappelijk
secara bersahabat
صديقيٌّ
मित्रवत्
arkadaşça
kwa kirafiki
อย่างมิตรภาพ
বন্ধুত্বপূর্ণভাবে
دوستی کے طور پر
نشیمن و خوابگاه و طویله
دارو فروشی، داروخانه
از روی دوستی
داروخانه، جای فروش دارو برای بیماران
آنجا که غول باشد محل غول