مرکب از دو کلمه مغولی ایدگو، بمعنی هوش مند + تیمور، بمعنی آهن، وی پسر بزرگتر چینتیمور است. رجوع به جامعالتواریخ رشیدالدین فضل الله چ بلوشه ج 2 ص 57 (متن) و 28 (ضمیمۀ فرانسه) شود، سبز شدن زمین ببقیۀ روئیدگی ها، در بقیۀ نبات افتادن. در بقیۀ روئیدگی افتادن
مرکب از دو کلمه مغولی ایدِگو، بمعنی هوش مند + تیمور، بمعنی آهن، وی پسر بزرگتر چینتیمور است. رجوع به جامعالتواریخ رشیدالدین فضل الله چ بلوشه ج 2 ص 57 (متن) و 28 (ضمیمۀ فرانسه) شود، سبز شدن زمین ببقیۀ روئیدگی ها، در بقیۀ نبات افتادن. در بقیۀ روئیدگی افتادن
دوسبو. دومشک. قلتین. مقدار ششصد صاع باشد از آب چه هر قله سیصد صاع است و در مذهب شافعی این مقدار آب کر است. (از یادداشت مؤلف). به مذهب شافعی این مقدار آب از استعمال غیر طاهر نمی شود. (غیاث). در حدیث آمده: اذا بلغ الماء قدر قلتین لم یحمل خبثاً، شافعیان به این حدیث بسیار استناد کنند. (فرهنگ فارسی معین) : تا در یمینت یم بود بحر از دوقله کم بود بل کآن همه یک نم بود از مشک و سقا ریخته. خاقانی. اعظم سپهبدا در تو قبلۀ یکی است عقلی که شد دوقله جز این قبله ای نداشت. خاقانی. تو دوقله نیستی یک قله ای غافل از قصۀ عذاب ظله ای. مولوی. رجوع به قله شود
دوسبو. دومشک. قلتین. مقدار ششصد صاع باشد از آب چه هر قله سیصد صاع است و در مذهب شافعی این مقدار آب کر است. (از یادداشت مؤلف). به مذهب شافعی این مقدار آب از استعمال غیر طاهر نمی شود. (غیاث). در حدیث آمده: اذا بلغ الماء قدر قلتین لم یحمل خبثاً، شافعیان به این حدیث بسیار استناد کنند. (فرهنگ فارسی معین) : تا در یمینت یم بود بحر از دوقله کم بود بل کآن همه یک نم بود از مشک و سقا ریخته. خاقانی. اعظم سپهبدا در تو قبلۀ یکی است عقلی که شد دوقله جز این قبله ای نداشت. خاقانی. تو دوقله نیستی یک قله ای غافل از قصۀ عذاب ظله ای. مولوی. رجوع به قله شود