- دوف (تَ)
تر کردن دارو و جز آن را باآب و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آمیختن. (منتهی الارب) (آنندراج). آمیختن و مخلوط کردن چیزی را، سودن و ترکردن مشک. (ناظم الاطباء). سودن دارو و مشک و جز آن و یا به چیزی دیگر تر کردن. (تاج المصادر بیهقی). بسودن و بگذرانیدن چیزی سخت در آب. (المصادر زوزنی)
