- دوشیزه
- آنسه، خانم، باکره
معنی دوشیزه - جستجوی لغت در جدول جو
- دوشیزه
- بکر (اعم از مرد و زن)، دختر بکر جمع دوشیزگان یا دوشیزگان جنت حوران بهشتی
- دوشیزه
- بانوی جوان شوهرنکرده، دختر
- دوشیزه ((زِ))
- دختر، دختر شوهر نکرده
- دوشیزه
- Maiden
- دوشیزه
- девичий
- دوشیزه
- jungfräulich
- دوشیزه
- дівочий
- دوشیزه
- dziewiczy
- دوشیزه
- donzela
- دوشیزه
- vergine
- دوشیزه
- doncella
- دوشیزه
- demoiselle
- دوشیزه
- maagd
- دوشیزه
- عذراء
- دوشیزه
- कन्या
- دوشیزه
- בתולה
- دوشیزه
- msichana
- دوشیزه
- কুমারী
- دوشیزه
- کنواری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به دوش (شب گذشته) دیشبی
شیر بیرون کشیده (پستان زن گاو و گوسفند و غیره)
دوشین، شب گذشته، دیشب
گاو یا گوسفند که شیرش را دوشیده باشند، شیر بیرون کشیده از پستان گاو یا گوسفند
بکر (اعم از مرد و زن)، دختر بکر جمع دوشیزگان یا دوشیزگان جنت حوران بهشتی
Maidenly
девственно
jungfräulich