جایگاه سعادت و خوشی. بارگاه. دولت سرا. سعادتگاه. (از یادداشت مؤلف). دولت گاه: زان است که مرز رود راور دولت کده ای است شادی آور. خاقانی. و رجوع به دولت خانه و دولت سرا شود
جایگاه سعادت و خوشی. بارگاه. دولت سرا. سعادتگاه. (از یادداشت مؤلف). دولت گاه: زان است که مرز رود راور دولت کده ای است شادی آور. خاقانی. و رجوع به دولت خانه و دولت سرا شود
دهی است از دهستان ملوپشته بخش نور شهرستان آمل، واقع در 36هزارگزی شمال خاوری بلده، دارای 340 تن سکنه است، آب آن از چشمه سار تأمین می شود، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان ملوپشته بخش نور شهرستان آمل، واقع در 36هزارگزی شمال خاوری بلده، دارای 340 تن سکنه است، آب آن از چشمه سار تأمین می شود، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
به معنی دوستکام است چه در پارسی ’میم’ با ’نون’تبدیل می یابد چنانکه بام را بان نیز گفته اند: (نردبام: نردبان)، (از انجمن آرا) (از برهان)، به معنی دوستکام است، (فرهنگ جهانگیری)، دوستکام و معشوق که وی را از جان و دل عزیز دارند، (از ناظم الاطباء)، آنکه از جان و تن عزیزش دارند، (شرفنامۀ منیری) (از برهان)، معشوقه، (از فرهنگ اوبهی)، رجوع به دوستکام شود، پیالۀ بزرگ، (ناظم الاطباء) (از برهان)، می خوردن با دوستان و به یاد ایشان، (برهان)، دوستکامی، دوستکانی، (یادداشت مؤلف)، شرابی که با معشوقه خورند و دوستکانی گویند، (فرهنگ اوبهی)، رجوع به دوستکانی و دوستگانی شود
به معنی دوستکام است چه در پارسی ’میم’ با ’نون’تبدیل می یابد چنانکه بام را بان نیز گفته اند: (نردبام: نردبان)، (از انجمن آرا) (از برهان)، به معنی دوستکام است، (فرهنگ جهانگیری)، دوستکام و معشوق که وی را از جان و دل عزیز دارند، (از ناظم الاطباء)، آنکه از جان و تن عزیزش دارند، (شرفنامۀ منیری) (از برهان)، معشوقه، (از فرهنگ اوبهی)، رجوع به دوستکام شود، پیالۀ بزرگ، (ناظم الاطباء) (از برهان)، می خوردن با دوستان و به یاد ایشان، (برهان)، دوستکامی، دوستکانی، (یادداشت مؤلف)، شرابی که با معشوقه خورند و دوستکانی گویند، (فرهنگ اوبهی)، رجوع به دوستکانی و دوستگانی شود