جدول جو
جدول جو

معنی دوستداری - جستجوی لغت در جدول جو

دوستداری
دوستاری دوستی علاقه مندی
تصویری از دوستداری
تصویر دوستداری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نادوستداری
تصویر نادوستداری
نامهربانی بی محبتی مقابل دوستداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستدار
تصویر دوستدار
خیرخواه، خواستار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستاری
تصویر دوستاری
یاری رفاقت دوستداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستدار
تصویر دوستدار
دوست دارنده، یار مهربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوستدار
تصویر دوستدار
یار مهربان، دوست موافق
فرهنگ فارسی معین
प्रेमपूर्ण
دیکشنری فارسی به هندی
স্নেহপূর্ণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درستکاری
تصویر درستکاری
عمل درستکار درست کرداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستگانی
تصویر دوستگانی
پیاله پر شراب که کسی در نوبت خود از روی محبت و صفا بدیگری دهد
فرهنگ لغت هوشیار
بکام دوستان زیستن دارای عز و جاه بودن، بختیاری: مقابل دشمنکامی، میگساری با دوستان با یاران عیش کردن، شرابی که با دوستان یا به یاد آنان نوشند، پیاله شراب را بکسی دادن تابسلامتی دوستی نوشد، ظرف بزرگ پایه دار مسی که در مجالس عمومی (مانند روضه خوانی) بکار برند و در آن آب یا شربت ریزند تا تشنگان از آن بنوشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواستداری
تصویر خواستداری
خواستاری خواستگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستکامی
تصویر دوستکامی
باده گساری و نشاط با دوستان، باده ای که با یار و دوست یا به یاد دوستان بنوشند، پیالۀ شراب که به کسی دهند تا به شادی و کامرانی فلان دوست بنوشد، ظرف بزرگ مسی پایه دار که در آن آب یا شربت می ریزند و در مجالس عمومی می گذارند تا هرکس تشنه باشد از آن بیاشامد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوستگانی
تصویر دوستگانی
باده گساری با دوستان یا به یاد دوستان، باده ای که با دوست یا به یاد دوست بنوشند، پیالۀ شراب که کسی از روی محبت و صفا به دست دیگری بدهد، برای مثال کسی را چو من «دوستگانی» چه باید / که دلشاد باشد به هر دوستگانی (فرخی - ۳۸۳)، دوستی، عشق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوس داری
تصویر هوس داری
درارای هوی و هوس بودن، آرزومندی
فرهنگ لغت هوشیار