جدول جو
جدول جو

معنی دوساعتی - جستجوی لغت در جدول جو

دوساعتی(دُ عَ)
منسوب به دو ساعت. آن فاصله که در مدت دو ساعت توان پیمود: شمیران در دوساعتی تهران قراردارد، در مسافت دو ساعت راه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوستعلی
تصویر دوستعلی
(پسرانه)
دوست (فارسی) + علی (عربی) دوستدار علی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دواعی
تصویر دواعی
داعیه، انگیزه، خواهش و اراده، ادعا، علت، سبب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
یاری، محبت، عشق
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد. 182 تن سکنه. آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
به هندی آذان الفاراست. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به آذان الفار شود
لغت نامه دهخدا
(دُ عَ تَ / تِ)
دنی، از مردم لانگر (از 1713 تا 1784 میلادی) دائره المعارف نویس و فیلسوف مادی مذهب و نقاد هنر و ادب و ادیب فرانسوی و از شخصیت های برجستۀ عصر روشنفکری و یکی از نوابغ جامع عصر جدید بود. زبانهای لاتینی و انگلیسی و ایتالیایی و ریاضیات و علوم را نزد خود آموخت و بر آنها مسلط شد. بعنوان مترجم آثار گوناگون شهرت یافت در 1747 میلادی سرپرست دایره المعارف (فرانسه) گردید و شهرت او مدتها مرهون همین کار بزرگ بود ولی در قرن بیستم بعنوان عالم فلسفه علم، زیباشناس و داستان نویس دارای قدرت خلاقه مورد توجه فراوان قرار گرفت. فلسفۀ دیدرو ترکیب شکاکیت مفرط و مادی گری است و در زمینۀ زیباشناسی بررسی پر دامنه ای دارد و در کتاب افکار در تعبیر طبیعت نظریه ای در باب انتخاب طبیعی عرضه کرده است. نفوذ نمایانی در رشد تآتر در فرانسه و آلمان داشت و بارشته مقالاتی که بعنوان سالونها از 1759م. در جراید منتشر میکرد فن نقد ادبی را بعنوان یک سبک ادبی ایجاد کرد و در 1773 برای ادای حق شناسی به کاترین دوم روسیه به سن پطرزبورگ رفت. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
چگونگی و حالت دوسان، چفسانی، چسبانی، ملتصق و چسبان و دوسان بودن، (یادداشت مؤلف)، رجوع به دوسیدن و دوسانیدن شود
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. 945 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. راه آن فرعی. در قدیم مهمتر از حال و مرکزجیرفت بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَ عَ)
فی الفور. (غیاث) (آنندراج). فوراً. درحال. فوری.بالفور. آناً. دردم. دروقت. فی الحال: اﷲاﷲ خداوند فریاد رسد مرا، امیر گفت: رسم و درساعت برنشست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 458). من (ابوالفضل بیهقی) درساعت برفتم. (تاریخ بیهقی ص 161). من وکیل در را بتاختم درساعت بونصر بیامد. (تاریخ بیهقی ص 404).
پیش او در وقت و ساعت هر امیر
جان بدادی گر بدو گفتی که میر.
مولوی.
آن مرغان درساعت از راه انصراف نمایند. (ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 41). درساعت به موضعی نقل کن که مرا معلوم نباشد. (تاریخ قم ص 246). رجوع به درساعت ذیل ساعت شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به ساعت بنا بساعت:) اب را این جا ساعتی میفروشند . (، قسمی قفل پرده دار. یا بمب ساعتی بمبی است که چنان تنظیم شود که در ساعت معین خود به خود منفجر شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
مودت، رفاقت و یاری
فرهنگ لغت هوشیار
جمع داعی داعیه، دردسرها، خواهش ها، انگیزه ها جمع داعیه سببها اسباب انگیزه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درساعت
تصویر درساعت
فی الفور، فوراً، درحال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواعی
تصویر دواعی
((دَ))
جمع داعیه، سبب ها، انگیزه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
رفاقت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
Amicability, Friendliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
amabilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
urafiki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
dostluk, samimiyet
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
우호 , 친절함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
親善 , 親切さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
ידידותיות , חֲבֵרוּתִיוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
मित्रता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
keramahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
дружелюбие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
vriendelijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
amabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
amichevolezza, cordialità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
amabilidade, simpatia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
友善
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
przyjazność, życzliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
доброзичливість , дружелюбність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
Freundlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دوستی
تصویر دوستی
ความเป็นมิตร , ความเป็นมิตร
دیکشنری فارسی به تایلندی