- دودم
- دولبه، از دو سو ببرد
معنی دودم - جستجوی لغت در جدول جو
- دودم
- دارای دو دم یا دو لبه مثلاً شمشیر دودم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مردد
فی الفور، فوراً، در ساعت
گیاه خشک
دیرندگی
گیاه سیاه شده
پایدار شدن، ایستادگی کردن
سرخابه آب سرخی که از برخی درختان بیرون آید
جسم نرم و سیاهرنگ و چرب که از دود نفت میگیرند، از سوزاندن بعضی مواد صمغی و سقزی هم بدست میاید، و بمعنی دودمان
متردد، شکاک، مردد، متفکر، سراسیمه برعکس یکدله، ارتیاب
یکی از سازهای بادی است نی لبک
رنگ خاکستری تیره، به رنگ خاکستری تیره، معتاد به دخانیات یا مواد مخدر، ویژگی چیزی که آمیخته یا آلوده به دود شده یا به آن دود داده باشند مثلاً ماهی دودی
در حال، فی الحال، فوری، فوراً، بی درنگ
پایدار شدن، همیشه بودن، ثبات و بقا، همیشگی بودن
آنچه بشکل دم گاو باشد: سیه چشم و بور ابرش و گاودم سیه خایه و تند و پولاد سم. (فردوسی در وصف رخش رستم)، نای رویین که بهیئت دم گاو بود و در جنگ آنرا بصدا در میاوردند کرنای کوچک نفیر: بدرید کوه از دم گاو دم زمین آمد از سم اسبان بخم، دم گاو ختایی (کژ گاو) پرچم. یا جقه گاو دم. جقه ای که از دم گاو ختایی میساختند: یکی از رومیان نیزه با او (به قنبراوغلی) میرساند جقه گاو دم که دو سر داشته با دستارش افتاده بود
راست کننده، دوستی دهنده
عدد ترتیبی برای نود
دودمان، ماده ای سیاه و نرم که از دود مواد نفتی، حاصل شود
جسمی نرم و چرب و سیاه رنگ که از دود نفت می گیرند. از سوزاندن بعضی مواد صمغی و سقزی هم به دست می آید. در صنعت برای ساختن رنگ های نقاشی و مرکب چاپ به کار می رود، دودمان، نسل
کسی که برای شروع کردن کاری در فکر و اندیشه باشد و نتواند زود تصمیم بگیرد، مردد، متردد
Smoked, Smoky
Durability, Permanence
прочность , постоянство
копченый , дымный
Haltbarkeit, Beständigkeit
geräuchert, rauchig
міцність , постійність
копчений , димний
trwałość
wędzony, dymny
耐用性 , 永久性
熏制的 , 烟雾弥漫的