جدول جو
جدول جو

معنی دوبل - جستجوی لغت در جدول جو

دوبل
دو برابر، مضاعف، بخش دو لایۀ لباس که در هنگام دوختن، روی خودش تازده و دوخته شده باشد،
در ورزش ویژگی بازی تنیس، پینگ پونگ یا بدمینتون که در آن ها هر تیم به جای یک بازیکن، دو بازیکن را وارد زمین می کند و بازی چهار نفره اجرا می شود
تصویری از دوبل
تصویر دوبل
فرهنگ فارسی عمید
دوبل
بی وفا و بی حقیقت، برای مثال تن دوبل و بی وفاست ای خواجه / چندین مطلب مراد از این دوبل (ناصرخسرو۱ - ۳۱۸)
تصویری از دوبل
تصویر دوبل
فرهنگ فارسی عمید
دوبل
دوبرابر، مضاعف، دوچندان
لغت نامه دهخدا
دوبل
(دَبَ)
خر ختایی. (یادداشت مؤلف). خربچه یا خر ختایی خرداندام. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خردخر. (مهذب الاسماء) ، بچه خوک. خوک بچه. ج، دوابل. (یادداشت مؤلف). خوک یا خوک نر یاخوک بچه. (از آنندراج) (منتهی الارب). بچه خوک. (مهذب الاسماء) ، گرگ سیاهی آمیخته به سپیدی. (از آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، روباه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دوبل
(بَ)
بی وفا و بی حقیقت را گویند. (برهان) (از آنندراج) (ازفرهنگ جهانگیری). خائن. (ناظم الاطباء) :
تن دوبل و بیوفاست ای خواجه
چندین مطلب مراد از این دوبل.
ناصرخسرو (از آنندراج).
رجوع به دوربل شود
لغت نامه دهخدا
دوبل
دو چندان، دو برابر
تصویری از دوبل
تصویر دوبل
فرهنگ لغت هوشیار
دوبل
((دَ یا دُ بَ))
خوک نر، خر کوچک اندام
تصویری از دوبل
تصویر دوبل
فرهنگ فارسی معین
دوبل
دو برابر، مضاعف
تصویری از دوبل
تصویر دوبل
فرهنگ فارسی معین
دوبل
((دُ بَ))
بی وفا
تصویری از دوبل
تصویر دوبل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوبله
تصویر دوبله
دوبله (Double) به معنای قرار دادن صدای جدید بر روی فیلم یا ویدئو به زبان دیگری به جای صدای اصلی آن است. این فرایند شامل جایگزینی دیالوگ های بازیگران با صدای جدید به زبان مقصد می شود. دوبله یکی از روش های پرکاربرد برای ترجمه و محلی سازی محتواهای ویدئویی، به ویژه فیلم ها، سریال ها و انیمیشن ها است.
مراحل دوبله
1. انتخاب بازیگران صدا : انتخاب افرادی که صدای شخصیت های مختلف فیلم یا ویدئو را بازگو خواهند کرد.
2. ترجمه فیلمنامه : ترجمه دقیق دیالوگ های فیلم به زبان مقصد.
3. ضبط صدا : بازیگران صدا دیالوگ ها را در استودیو ضبط می کنند، معمولاً با تماشای صحنه های مربوطه تا هماهنگی بیشتری با حرکات لب شخصیت ها داشته باشند.
4. میکس و ویرایش : صداهای ضبط شده با فیلم اصلی ترکیب می شوند و میکس و ویرایش صدا انجام می شود تا همه چیز با هم هماهنگ شود.
کاربردهای دوبله
- فیلم ها و سریال ها : دوبله برای محلی سازی فیلم ها و سریال های خارجی استفاده می شود تا مخاطبان بیشتری بتوانند از آن ها لذت ببرند.
- انیمیشن ها : انیمیشن ها اغلب به زبان های مختلف دوبله می شوند تا کودکان در سراسر جهان بتوانند آن ها را تماشا کنند.
- تبلیغات : دوبله تبلیغات نیز برای جذب مخاطبان در بازارهای مختلف انجام می شود.
- مستندها : دوبله مستندها برای انتقال اطلاعات به زبان های مختلف و گسترش دسترسی به محتوای آموزشی انجام می شود.
مزایای دوبله
- افزایش دسترسی : دوبله به مخاطبان بیشتری اجازه می دهد تا محتوای ویدئویی را درک کنند و از آن لذت ببرند.
- جلوگیری از نیاز به زیرنویس : مخاطبانی که نمی خواهند زیرنویس ها را بخوانند می توانند از دوبله استفاده کنند.
- محلی سازی بهتر : دوبله امکان افزودن جنبه های فرهنگی محلی را فراهم می کند و محتوا را بیشتر به مخاطبان مقصد نزدیک می کند.
دوبله اصطلاحی است که دردوزمینه به کار می رود: 1- برگردان زبان اصلی و گفتاری فیلمها به زبان کشور نمایش دهند فیلم (درایران، فارسی) 2- ضبط گفتگو ها و جلوه های صوتی دراستودیو یا صدا گذاری
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از نوبل
تصویر نوبل
جایزه ای که هر سال به کسانی که در رشته های شیمی، فیزیک، طب، ادبیات و تامین صلح جهانی خدماتی انجام بدهند داده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوبال
تصویر دوبال
دوال، تسمه، تسمۀ ستبر، تسمۀ رکاب، تسمۀ کمر، کمربند، تازیانه که از چرم بافته شود، تسمۀ چرمی که با آن طبل بنوازند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوبل
تصویر کوبل
شکوفۀ درخت، گل نوشکفته،
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، بابونک، تفّاح الارض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوال
تصویر دوال
تسمه، تسمۀ ستبر، تسمۀ رکاب، تسمۀ کمر، کمربند، برای مثال ز سنگ سپهدار و هنگ سوار / نیامد دوال کمر پایدار (فردوسی - ۱/۳۴۸)، تازیانه که از چرم بافته شود، تسمۀ چرمی که با آن طبل بنوازند
فرهنگ فارسی عمید
فیلمی که مکالمۀ هنرپیشگان آن از زبانی به زبان دیگر برگردانده شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبل
تصویر روبل
پول رایج روسیه، صد کوپک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبل
تصویر روبل
پول رایج روسیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهبل
تصویر دهبل
پیوک آبی از مرغابیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توبل
تصویر توبل
پارسی تازی گشته توبال دیگ افزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دودل
تصویر دودل
متردد، شکاک، مردد، متفکر، سراسیمه برعکس یکدله، ارتیاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوبل
تصویر کوبل
شکوفه و بهار درخت، اقحوان اکحوان: الاقحوان کوبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقل
تصویر دوقل
پارسی تازی گشته دکل دکل کشتی فرسپ
فرهنگ لغت هوشیار
دمل و بر آمدگی کوچکی در پوست که رنگش سرخ و شکلش مخروطی است، ورمی که در اعضا بهم رسد و بزبان عربی دمل گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوال
تصویر دوال
تازیانه که از چرم حیوانات درست می شود، تسمه ستبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویل
تصویر دویل
مکر و حیله را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
جنگ تن به تن برای تلافی اهانت و اعاده شرف که سابقاً معمول بوده و اکنون موقوف شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعبل
تصویر دعبل
شتر بلند، ناقه توانا
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی است که در ورزشهای بدنی بخصوص زیبایی اندام یکار رود و آنرا معمولا یک جفت است که هر کدام را در یک دست گرفته ضمن باز و بسته کردن دست عضلات بازو پشت بازو ساعد و کتف را تقویت میکند. یا دمبل صفحه یی دمبلی که وزن آن با اضافه کردن و کم کردن صفحات مختلف قابل تغییر است. یا دمبل قالبی دمبلی که وزن آن ثابت است و فابل کم و زیاد کردن نیست برای جثه های مختلف از 4 کیلویی تا 12 کیلویی (یک جفت) وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوبله
تصویر دوبله
دو برابر، مکرر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوبله
تصویر دوبله
((بْ لِ))
فیلم ترجمه شده، دوبلاژ، توقف اتومبیلی به موازات اتومبیل دیگر، به شکل دو برابر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دمبل
تصویر دمبل
((دَ بِ))
آلتی است که در ورزش های بدنی به خصوص زیبایی اندام به کار رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوبال
تصویر دوبال
((دُ))
مکر، حیله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوال
تصویر دوال
((دَ))
تسمه، تازیانه چرمی
بر طبل کسی دوال زدن: کنایه از از شهرت کسی استفاده کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوال
تصویر دوال
آسره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دودل
تصویر دودل
مردد
فرهنگ واژه فارسی سره