- دوایر
- جمع دایره، دایره ها
معنی دوایر - جستجوی لغت در جدول جو
- دوایر ((دَ یِ))
- جمع دایره
- دوایر
- دایره ها، شکل مسطح گردی که همه های نقاط آن از مرکز به یک فاصله باشند، خطوط گرد که دور چیزی را احاطه کرده باشد، پرهون ها، چنبرها، حلقه ها، باتره ها، تبوراک ها، دف ها، محدوده ها، جمع واژۀ دایره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دبیر و نویسنده و منشی
جمع دایره
دارویی
کبود دندانی، سر شیر، پوسته پوست تنک
جمع دائحه، درختان بلند
روزگار، چرخ زننده مسکوک طلای رایج در قدیم که هر یک از آن معادل پنج شیانی بود (شیانی زری بود از طلای ده هفت بوزن یک درهم)
مسکوک زر که در قدیم رایج بوده
جمع نایره (نائره) : آتشها: ونوایر حقد و کینه در سینه های ایشان منطفی گردد
((دَ))
فرهنگ فارسی معین
مسکوک طلای رایج در قدیم که هر یک از آن معادل پنج «شیانی» بود (شیانی زری بود از طلای ده هفت به وزن یک درهم)
نایره ها، آتشهای برافروخته، کنایه از فتنه های برپاشده، کنایه از کینه ها و دشمنی ها، جمع واژۀ نایره
دائر، گردان، گردنده، گردگرد، گرداگردان، چرخنده
مقابل بائر، در حال فعالیت، برقرار، گردنده، دور زننده،
دبیر، آنکه در دبیرستان شاگردان را درس بدهد، نویسنده، منشی
سرگیجه، حالتی که شخص تصور می کند تمام چیزها دور او می چرخد
هر چیزی که گرد خود یا گرد چیز دیگر بچرخد و دور بزند، گردنده
دایره هایی که برنگ نیلی و کبود کشیده باشند، آسمانها