جدول جو
جدول جو

معنی دوال - جستجوی لغت در جدول جو

دوال
آسره
تصویری از دوال
تصویر دوال
فرهنگ واژه فارسی سره
دوال
تازیانه که از چرم حیوانات درست می شود، تسمه ستبر
تصویری از دوال
تصویر دوال
فرهنگ لغت هوشیار
دوال
تسمه، تسمۀ ستبر، تسمۀ رکاب، تسمۀ کمر، کمربند، برای مثال ز سنگ سپهدار و هنگ سوار / نیامد دوال کمر پایدار (فردوسی - ۱/۳۴۸)، تازیانه که از چرم بافته شود، تسمۀ چرمی که با آن طبل بنوازند
تصویری از دوال
تصویر دوال
فرهنگ فارسی عمید
دوال
((دَ))
تسمه، تازیانه چرمی
بر طبل کسی دوال زدن: کنایه از از شهرت کسی استفاده کردن
تصویری از دوال
تصویر دوال
فرهنگ فارسی معین
دوال
پا کسی که پاهایش لاغر و دراز مانند دوال باشد
تصویری از دوال
تصویر دوال
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هندی جشن چراغ فراخرگی از بیماری ها فراخ گشتن سیاهرگ های پای (واریس)
فرهنگ لغت هوشیار
تسمه ای که بدان قمار بازند، دارویی است خوشبو و آن اشنان است که در مشک خشک کنند شیبه العجوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوالخ
تصویر دوالخ
جمع دلوخ، شتران فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوالک
تصویر دوالک
دوال کوتاه و کوچک، دواله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوالی
تصویر دوالی
((دَ))
رام، اهلی، حیله گر، مکار، شعبده باز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوالک
تصویر دوالک
((دَ لَ))
دوال کوچک و کوتاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوال
تصویر نوال
(دخترانه)
عطا، بخشش، بهره، نصیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دودل
تصویر دودل
مردد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوات
تصویر دوات
مرکب، جوهر
فرهنگ واژه فارسی سره
ناز کرشمه شکنه شیرین زبانی داسار میانجی جافکش (قواد) جاکش ناز کرشمه غمزه، (تصوف) اضطراب و غلقی که در جلوه محبوب از غایت شوق و عشق و ذوق بباطن سالک میرسد و هر چند در آن حال بمرتبت سکر و بیخودی نیست و لیکن اختیار خود ندارد و از کثرت اضطراب هر چه بر دل او در آن حال هیح شود بی اختیار بگوید 0 (شرح گلشن راز 561) میانجی بین بایع و مشتری کسی که با دریافت حق معینی واسطه ما بین خریدار و فروشنده میشود. واسطه بین فروشنده و خریدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمال
تصویر دمال
کود کود جانوری، سرگین، خرمای تباه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغال
تصویر دغال
جمع دغل، تباهی ها بیمگاه ها درختستان ها
فرهنگ لغت هوشیار
جداری که در اطراف خانه زمین باغ و غیره بنا کنند به جهت محصور کردن و حفاظت آن آنچه از خشت آجر گل سنگ شاخه های درخت و جز آنها در اطراف محوطه (خانه باغ زمین و غیره) بنا کنند. یا دیوار خانه وروزن شدن خراب شدن خانه یا دیوار کوتاه دیدن عاجز وزبون دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوال
تصویر هوال
(پسرانه)
خبر، رفیق (نگارش کردی: ههوا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زوال
تصویر زوال
فروپاشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روال
تصویر روال
روش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوام
تصویر دوام
دیرندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سوال
تصویر سوال
پرسش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوال
تصویر بوال
شاشریز
فرهنگ لغت هوشیار
جنگ تن به تن برای تلافی اهانت و اعاده شرف که سابقاً معمول بوده و اکنون موقوف شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویل
تصویر دویل
مکر و حیله را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولا
تصویر دولا
منحنی، دوتاء، خم، خمیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواج
تصویر دواج
بالا پوش لحاف، نوعی جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوات
تصویر دوات
ظرف مرکب برای نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواب
تصویر دواب
چهار پایان، حیوانات بارکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوبل
تصویر دوبل
دو چندان، دو برابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواه
تصویر دواه
آمه خوالستان هم آوای تابستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوان
تصویر دوان
دونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوام
تصویر دوام
پایدار شدن، ایستادگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواغل
تصویر دواغل
جمع داغله، پتیاره ها، بلاها
فرهنگ لغت هوشیار