پرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، پرگر، بردال، پردال، فرکال
پَرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، پَرگَر، بَردال، پَردال، فَرکال
گروهی که در جنگ صفّین از بیعت علی بن ابی طالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب می دانستند، کنایه از کافران
گروهی که در جنگ صِفّین از بیعت علی بن ابی طالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب می دانستند، کنایه از کافران
برانگیخته و به درجات بالا رونده: تراب ٌ دارج،خاکی که باد برانگیزد و بصورت گردباد درآورد. (المنجد) (آنندراج) ، صبی دارج، کودکی که تازه برفتار شروع نماید. (ناظم الاطباء) ، در عراق (بین النهرین) زبان عربی عامیانه را گویند
برانگیخته و به درجات بالا رونده: تراب ٌ دارج،خاکی که باد برانگیزد و بصورت گردباد درآورد. (المنجد) (آنندراج) ، صبی دارج، کودکی که تازه برفتار شروع نماید. (ناظم الاطباء) ، در عراق (بین النهرین) زبان عربی عامیانه را گویند
ریگ تودۀ گرد که وحوش گرد آن گردند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، حاویه (در شکم گوسفند). شکنبۀ گوسفند. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ذیابیطس. دولاب. انق الکلیه. مرضی است که صاحب آن از آب سیر نشود. (یادداشت مؤلف). استسقاء، هر چیز ساکن چون حرکت و دور کند دواره و قوّاره گویند. (منتهی الارب)
ریگ تودۀ گرد که وحوش گرد آن گردند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، حاویه (در شکم گوسفند). شکنبۀ گوسفند. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ذیابیطس. دولاب. انق الکلیه. مرضی است که صاحب آن از آب سیر نشود. (یادداشت مؤلف). استسقاء، هر چیز ساکن چون حرکت و دور کند دواره و قُوّاره گویند. (منتهی الارب)
زری بوده است رایج از طلا که هر یک از آن به پنج شیانی خرج می شده و شیانی زری بوده از طلای ده هفت به وزن یک درهم. (برهان) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) در بیت ذیل معنی کلمه روشن نیست: زآنگونه که از جوشن خرپشته خدنگش بیرون نشود سوزن درزی ز دواری. فرخی. چون تو نه ام که خدمت کهتر کنی و مهتر از بهر دو شیانی وز بهر یک دواری. منوچهری
زری بوده است رایج از طلا که هر یک از آن به پنج شیانی خرج می شده و شیانی زری بوده از طلای ده هفت به وزن یک درهم. (برهان) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) در بیت ذیل معنی کلمه روشن نیست: زآنگونه که از جوشن خرپشته خدنگش بیرون نشود سوزن درزی ز دواری. فرخی. چون تو نه ام که خدمت کهتر کنی و مهتر از بهر دو شیانی وز بهر یک دواری. منوچهری
نام یکی از پاسگاههای مرزی بخش بستان شهرستان دشت میشان. واقع در 77هزارگزی شمال باختری بستان. سکنۀ آن مأموران انتظامی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). خط سرحد ایران و عراق از آن می گذرد. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
نام یکی از پاسگاههای مرزی بخش بستان شهرستان دشت میشان. واقع در 77هزارگزی شمال باختری بستان. سکنۀ آن مأموران انتظامی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). خط سرحد ایران و عراق از آن می گذرد. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
یا دفتر اوارج. دفتری که در آن اقلام مختلف هزینه و در آمد را جداگانه وارد میکردند و در آن مخارجی را که از محل عواید مختلف مالیاتی و وجوه دیگر بعمل میامد نشان میدادند، دفتری که در آن میزان بدهی هر یک از موء دیان مالیات و اقساطی را که آنان بابت بدهی مالیات خود می پرداختند ثبت میشد
یا دفتر اوارج. دفتری که در آن اقلام مختلف هزینه و در آمد را جداگانه وارد میکردند و در آن مخارجی را که از محل عواید مختلف مالیاتی و وجوه دیگر بعمل میامد نشان میدادند، دفتری که در آن میزان بدهی هر یک از موء دیان مالیات و اقساطی را که آنان بابت بدهی مالیات خود می پرداختند ثبت میشد
جمع خارجه، خارجی نام فرقه ای از مسلمین، گروهی از سپاهیان علی ابن ابیطالب (ع) که بعد از فریب خوردن ابو موسی اشعری از عمرو بی عاص، از بیت امیرالمومنین (ع) خارج شدند و آغاز مخالفت کردند
جمع خارجه، خارجی نام فرقه ای از مسلمین، گروهی از سپاهیان علی ابن ابیطالب (ع) که بعد از فریب خوردن ابو موسی اشعری از عمرو بی عاص، از بیت امیرالمومنین (ع) خارج شدند و آغاز مخالفت کردند