جدول جو
جدول جو

معنی دواداریه - جستجوی لغت در جدول جو

دواداریه
(دَ ری یَ)
در زمان سلطنت سلسلۀ ممالیک عنوان مزبور را به اشخاصی اطلاق می کردند که نامه های صادرشده از طرف سلطان را به مقصد می فرستادند و عرایض را به سمع وی می رساندند و ایلچیان و کسان دیگررا نیز به حضور وی می بردند. (از دزی ج 1 ص 469). رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 114 و دواتدار و دواتی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
شغل و منصب دواتدار. (یادداشت مؤلف) : نوشتکین را با دو شغلی که داشت دواتداری فرمود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 318). رجوع به دواتدار شود
لغت نامه دهخدا
(دُ رِ)
دهی از بخش دلفان شهرستان خرم آباد با 420 تن سکنه. آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دوستداری و محبت ورزی. (آنندراج). پشتی. هواخواهی. مظاهرت. مساعدت. معاضدت. (یادداشت بخطمؤلف) : امیر یوسف را هواداری امیر محمد از بهر نگاهداشت دل سلطان محمود بر آن جانب کشید. (تاریخ بیهقی). از روی سلامت نیت و استقامت عزیمت و استمرار هواداری در این باب... (تاریخ بیهقی). به قدم راسخ و عزم ثابت در هواداری و حفظ و حراست کریم ایده اﷲ تعصب نمود و حق گزاری کرد. (ترجمه تاریخ یمینی).
هواداری مکن شب را چو خفاش
چو باز جرۀ خود روزرو باش.
نظامی.
نه من انگشت نمایم به هواداری رویت
که تو انگشت نمایی و خلایق نگرانت.
سعدی.
من قلب ولسانم به هواداری صحبت
اینها همه قلب اند که پیش تو لسانند.
سعدی.
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست.
حافظ.
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم.
حافظ.
رسید باد صبا، غنچه در هواداری
ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن.
حافظ.
از هواداری ما و تو چو مستغنی است یار
ای رقیب این چاپلوسی و نوندی تا به کی.
کمال خجندی
لغت نامه دهخدا
(دَ)
از رجال و وزراء معروف مصر در قرن نهم هجری. (از تاریخ الخلفا ص 343)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
تجویز، تسامح
فرهنگ واژه فارسی سره
آرزومندی، جانبداری، حمایت، طرفداری، طرف گیری، علاقه مندی، هواخواهی
متضاد: مخالفت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
تسامحٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
Toleration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
tolérance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
Duldung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
müsamaha
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
آزادی خوٰاهی، تحمّل، رواداری
دیکشنری اردو به فارسی
تهویه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
رواداری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
সহিষ্ণুতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
การยอมรับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
uvumilivu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
관용
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
терпимість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
寛容
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
סַבלָנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
терпимость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
सहिष्णुता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
verdraagzaamheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
tolerancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
tolleranza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
tolerância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
宽容
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
tolerancja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رواداری
تصویر رواداری
toleransi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی