جدول جو
جدول جو

معنی دوئیت - جستجوی لغت در جدول جو

دوئیت
(مِ کَ دَ)
مرکب از دوه، شتر + چی پسوند نسبت و فاعلی، به معنی شتربان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دوئیت
دو گانگی
تصویری از دوئیت
تصویر دوئیت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوئیت
تصویر سوئیت
آپارتمان کوچک و مجهز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دویت
تصویر دویت
دوات، ظرف کوچکی که در آن مرکب یا جوهر می ریزند برای نوشتن، مرکب دان، دویت
فرهنگ فارسی عمید
(دُ بَ / بِ)
مثنوی. (یادداشت مؤلف) ، چهار مصراع نخستین شعر را گویند که خوانندگان در آغاز سرود می خوانند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 440)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دوویر. دویر. (لغت محلی شوشتر). رجوع به دویر شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ممال دوات. سیاهی دان. آمه. (ناظم الاطباء). دوات. (لغت محلی شوشتر). دوات مرکب. (از برهان). محبره. مرکب دان. ظرفی که مادۀ سیاه یا رنگین برای نوشتن در آن نهند. (یادداشت مؤلف) :
دویت و قلم خواست ناپاک زن
به آرام بنشست با رای زن.
فردوسی.
امیر (مسعود) دویت و کاغذ خواست و یک باب از مواضعت را جواب نبشت به خط خویش. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 149). پس دویت و کاغذ آوردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 160). ساخته برفتم با پرده دار یافتم امیر را در خرگاه تنها بر تخت نشسته و دویت و کاغذ در پیش. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 130). گوهر آیین را گفت دویت و کاغذ عبدالغفار راده. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 130). و این قلم را دویت نمی باید که خود چندان که بنویسی مداد دارد. (راحهالصدور راوندی). و رجوع به دوات شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوئیت
تصویر سوئیت
فرانسوی وشتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویت
تصویر دویت
مرکب دان، دوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوئیت
تصویر سوئیت
سراچه
فرهنگ واژه فارسی سره