معنی دهیاء - جستجوی لغت در جدول جو
دهیاء
سخت بسیار شدید: داهیه دهیاء
سخت بسیار شدید: داهیه دهیاء
تصویر دهیاء
فرهنگ لغت هوشیار
دهیاء
((دَ هْ))
سخت، شدید، بلای سخت
سخت، شدید، بلای سخت
تصویر دهیاء
فرهنگ فارسی معین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر دخیاء
دخیاء
شب تاریک
شب تاریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهیماء
دهیماء
سختی، آستانک (بلا) پتیار
سختی، آستانک (بلا) پتیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهماء
دهماء
بمعنی سیاه
بمعنی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
ضهیاء
خار تاتاری از گیاهان، زن بی پستانه زنی که دشتان نگردد و به مردان ماند خار تاتاری که گونه ای خار شتر است
خار تاتاری از گیاهان، زن بی پستانه زنی که دشتان نگردد و به مردان ماند خار تاتاری که گونه ای خار شتر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهناء
دهناء
((دَ))
بیابان، فلات
بیابان، فلات
فرهنگ فارسی معین
تصویر دهیا
دهیا
سخت بسیار شدید: داهیه دهیاء
سخت بسیار شدید: داهیه دهیاء
فرهنگ لغت هوشیار
دهاء
زیرکی وجودت فکر، عقل، هوشیاری، هوشمندی، جودت رای، بزیرکی تصرف کردن، زیرکی هوشمندی، جودت رای
زیرکی وجودت فکر، عقل، هوشیاری، هوشمندی، جودت رای، بزیرکی تصرف کردن، زیرکی هوشمندی، جودت رای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهاء
دهاء
((دَ))
زیرکی، هوشمندی
زیرکی، هوشمندی
فرهنگ فارسی معین