معنی دهیاء - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دهیاء
دهیاء
- دهیاء
- بلای سخت. (از آنندراج) ، داهیه دهیاء. سخت. عظیم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
ضهیاء
- ضهیاء
- خار تاتاری از گیاهان، زن بی پستانه زنی که دشتان نگردد و به مردان ماند خار تاتاری که گونه ای خار شتر است
فرهنگ لغت هوشیار
تهیاء
- تهیاء
- ساخته شدن. آماده شدن. آمادگی. استعداد. ساختگی. (ازیادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تهیؤ شود
لغت نامه دهخدا