جدول جو
جدول جو

معنی دهناد - جستجوی لغت در جدول جو

دهناد
نظم و ترتیب، نظام و نسق. از لغات دساتیر
تصویری از دهناد
تصویر دهناد
فرهنگ فارسی عمید
دهناد
(دَ)
ترتیب و نظام ونسق و سلک و نظم و انتظام. (ناظم الاطباء). به معنی نظام و نسق باشد. (از انجمن آرا) (برهان) (آنندراج). برساختۀ دساتیر است. (از حاشیۀ معین بر برهان)
لغت نامه دهخدا
دهناد
رتبه، نظم
تصویری از دهناد
تصویر دهناد
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
جمع واژۀ هند، به معنی گلۀ شتر و جز آن. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، خورنده تر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : الناس هوسی و الزمان اهوس. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
کنایه از کثرت است و در معنی بسیار بکار رود. (شعوری). بسیار و فراوان است و چندان و کثیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 7هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیسی، مرکز دهستان. دارای 100 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. در این آبادی قلعه خرابه های زیاد یافت می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
میدان. (ناظم الاطباء) ، بیابان. (منتهی الارب) ، دشت و بیابان دور و دراز بی آب. (ناظم الاطباء) ، گیاهی است سرخ. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهنا. کویری است میان نجد و یمن و آن را ربعالخالی نیز نام دهند. (یادداشت مؤلف). زمین پهناوری است به بادیهالعرب در دیار بنی تمیم و گویند آن هفت کوه ریگ است. (از ابن خلکان). از دیار بنی تمیم است طولش از حرن سوعه تا رمل بیرین می رسد و با اینکه آب فراوانی ندارد جای پرنعمت و برکتی است. (از معجم البلدان). موضعی است به نجد مر تمیم را. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهنا
تصویر دهنا
میدان، بیابان، بیابان فلات، بیابان فلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهناء
تصویر دهناء
((دَ))
بیابان، فلات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهنادین
تصویر دهنادین
به ترتیب
فرهنگ واژه فارسی سره