جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دهنادین

دهن بین

دهن بین
آنکه در مورد دیگران و بدی و خوبی آنان خود نیندیشد و هر چه از هر که راجع به آنان شنود عقیده خود قرار دهد، آنکه بگفته این و آن عمل کند
فرهنگ لغت هوشیار

دیبادین

دیبادین
دی به دین، نام روز بیست و سوم از هر ماه خورشیدی که زردشتیان در این روز جشنی برپا می کردند
دیبادین
فرهنگ فارسی عمید

بهدادین

بهدادین
دهی از دهستان پائین خواف بخش خواف است که در شهرستان تربت حیدریه واقع است. دارای 533 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

اجنادین

اجنادین
موضعی است به شام از نواحی فلسطین. در کتاب ابوحذیفه اسحاق بن بشر بخط ابوعامر العبدری آمده است که اجنادین از رمله از کورۀ بیت جبرین است که در آن مسلمین را با رومیان وقعه ای است. (معجم البلدان). و این جنگ در خلافت عمر روی داد. مؤلف مجمل التواریخ و القصص در ص 273 آرد: چون سال پانزدهم (هجرت) بود ابوعبیده حمص بگشاد و قِنسرین و قِیساریّه و اجنادین جمله در این تاریخ بر مسلمانان گشاده گشت، و پنج یک غنیمتها بجانب مدینه فرستاد. و رجوع به حبط ج 1 صص 158- 161 شود،
{{صِفَت}} بیگانه. غریب، نافرمان. ج، اَجانب
لغت نامه دهخدا

دهن بین

دهن بین
آنکه درباره دیگران و بدی و خوبی آنان خود نیندیشد و هرچه از هر که راجع بدانان شنود عقیدۀ خود قرار دهد. آنکه به گفتۀ این و آن عمل کند. (یادداشت مؤلف) (از فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا

دهانیدن

دهانیدن
متعدی دادن. واداشتن که بدهد. (یادداشت مؤلف). به دادن داشتن. (از کتاب تحفۀ اهل بخارا) : اخطره اﷲ، یاد دهانید خدا او را بعد فراموشی. (منتهی الارب). بخشیدن کنانیدن و عطاکردن فرمودن. (ناظم الاطباء). و رجوع به دادن شود
لغت نامه دهخدا