- دهن
- جمع دهان، مخف دهان، دهان و فم و با لفظ شکستن و شستن و دوختن و باز کردن و واکردن و گشادن مستعمل، تنگ حوصله، غنچه، لعل، نون تنوین، صبح از تشبیهات اوست نفاق کردن
معنی دهن - جستجوی لغت در جدول جو
- دهن
- دهان، عضو بدن انسان و حیوان در قسمت سر او که زبان و دندان ها در آن قرار دارد و غذا در آن جویده و نرم می شود
- دهن ((دُ هْ))
- روغن، چربی، جمع ادهان
- دهن
- روغن، چربی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به دهن مربوط به دهان: ساز دهنی، آلتی تعبیه شده در تلفون که گوینده دهن خدد را نزدیک بدان نگاهداشته سخن گوید مقابل گوشی، قیف مانندیست لاستیکی در هواپیماهای بدون دستگاه بی سیم که وسیله سخن گفتن خلبانان است. در هواپیماهای دارای بی سیم از کائوچو ساخته میشود و مانند تلفن کار میکند
چاک و شکاف، مدخل هر چیز
پارسی تازی گشته دهنه از سنگ های گرانبها زنگار کانی آنچه که شبیه به دهان باشد: دهانه مشک دهانه خیک دهانه غار، لگام اسب لجام افسار، میله ای آهنین متصل به افسار که در دهان اسب اقتد، زنگار معدنی که از معدن مس حاصل شود و رنگ آن بسبزی و طعم آن شیرین مایل بتلخی است دهنج دهنه فرنگ زاج سبز سولفات دوفر
میدان، بیابان، بیابان فلات، بیابان فلات
دهانه، میلۀ آهنی وصل به افسار که در دهان اسب می افتد، لگام
واحد شمارش مغازه
سولفات دوفر، ترکیب اکسید دوفر و جوهر گوگرد، زاج سبز، زنگار معدنی، دهنه فرنگ، دهنج
واحد شمارش مغازه
سولفات دوفر، ترکیب اکسید دوفر و جوهر گوگرد، زاج سبز، زنگار معدنی، دهنه فرنگ، دهنج
سولفات دوفر، ترکیب اکسید دوفر و جوهر گوگرد، زاج سبز، زنگار معدنی، دهنه، دهنه فرنگ
چرب شدن چربش
چرب کننده، چربی دار
چرب چرب شده چاپلوس متملق. چرب کرده، به روغن طلا کرده. چربی دار، طلاکننده بروغن، چرب کننده. روغندان چربزبان چاپلوس روغندان چربیدار، چرب کننده روغنمال: ابزار روغن مالی
آخرچی
به ترتیب
رتبه، نظم
چربی روغنی
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
روغن گوج بن (بلسان) روغن مسری
آنکه اسرار خود یا دیگران را عادتاً باز گوید، راز نگه دار نباشد، یاوه بسیار گوید، سخن نگاه ندارد
عملی که کودکان کنند، استهزاء، کسی را با کج کردن دهان و ادا شکلک، و غیره مسخره کند
بد دهن
گشودن دهان بسبب غلبه خواب یا خماری و یا تنبلی، خمیازه
خمیازه، دهان دره
سرزنش و ملامت، جرم و گناه
بی حیا، بی آبرو، بد زبان
آنکه در مورد دیگران و بدی و خوبی آنان خود نیندیشد و هر چه از هر که راجع به آنان شنود عقیده خود قرار دهد، آنکه بگفته این و آن عمل کند
کسی که دهان خود یا دیگری را ببندد
روغن کویک (کویک نخل)
روغن بادام
روغن بزرک
روغن شرپون
نارنگبویه روغن بهار نارنج