معنی دهانت - جستجوی لغت در جدول جو
دهانت
(دَ نَ)
چربی. (یادداشت مؤلف)
ادامه...
چربی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر دهقنت
دهقنت
کدخدایی، ریاست ده، کشاورزی
ادامه...
کدخدایی، ریاست ده، کشاورزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر کهانت
کهانت
اخترشناسی، غیب گویی، حرفۀ کاهن
ادامه...
اخترشناسی، غیب گویی، حرفۀ کاهن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر دیانت
دیانت
آیین خداپرستی، هر آیینی که اساس آن بر خداپرستی باشد، ملت، مذهب
ادامه...
آیین خداپرستی، هر آیینی که اساس آن بر خداپرستی باشد، ملت، مذهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اهانت
اهانت
خوار کردن، پست کردن، سبک داشتن، توهین کردن، خواری، پستی
ادامه...
خوار کردن، پست کردن، سبک داشتن، توهین کردن، خواری، پستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر دهانه
دهانه
محل ورود به هر چیز یا هرجا مثلاً دهانۀ مشک، دهانۀ غار، دهانۀ قنات، دهنه
ادامه...
محل ورود به هر چیز یا هرجا مثلاً دهانۀ مَشک، دهانۀ غار، دهانۀ قنات، دَهَنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر مهانت
مهانت
خوار شدن، خواری، ذلت، سستی، بدنامی، رسوایی
ادامه...
خوار شدن، خواری، ذلت، سستی، بدنامی، رسوایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اهانت
اهانت
سبک داشتن کسی را
ادامه...
سبک داشتن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهانج
دهانج
پارسی تازی گشته دو کوهانه
ادامه...
پارسی تازی گشته دو کوهانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهانه
دهانه
دهنه، هر چیز منسوب و مربوط بدهان، مانند دهانه مشک و غار و غیره
ادامه...
دهنه، هر چیز منسوب و مربوط بدهان، مانند دهانه مشک و غار و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهائت
دهائت
دون صفت
ادامه...
دون صفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهقنت
دهقنت
صاحب ده بودن دهداری، ریاست ده کدخدایی، کشاورزی زراعت
ادامه...
صاحب ده بودن دهداری، ریاست ده کدخدایی، کشاورزی زراعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کهانت
کهانت
فالگویی، غیبگوئی، پیشگوئی
ادامه...
فالگویی، غیبگوئی، پیشگوئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مهانت
مهانت
خواری و دونی و ذلت و فرومایگی
ادامه...
خواری و دونی و ذلت و فرومایگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دیانت
دیانت
دینداری کردن، صداقت و راستی، عدالت و تقوی و راستی، خداترسی
ادامه...
دینداری کردن، صداقت و راستی، عدالت و تقوی و راستی، خداترسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کهانت
کهانت
((کِ نَ))
فالگویی، ستاره شناسی
ادامه...
فالگویی، ستاره شناسی
فرهنگ فارسی معین
تصویر مهانت
مهانت
((مَ نَ))
خواری، سستی
ادامه...
خواری، سستی
فرهنگ فارسی معین
تصویر دهقنت
دهقنت
((دَ قَ نَ))
صاحب ده بودن، دهداری، ریاست ده، کدخدایی
ادامه...
صاحب ده بودن، دهداری، ریاست ده، کدخدایی
فرهنگ فارسی معین
تصویر دهانه
دهانه
((دَ نِ))
لگام اسب، مدخل، ورودی
ادامه...
لگام اسب، مدخل، ورودی
فرهنگ فارسی معین
تصویر دیانت
دیانت
((نَ))
دینداری، آیین خداپرستی
ادامه...
دینداری، آیین خداپرستی
فرهنگ فارسی معین
تصویر اهانت
اهانت
((اِ نَ))
توهین کردن، تحقیر کردن
ادامه...
توهین کردن، تحقیر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر اهانت
اهانت
خوارداشت، سبک کردن، خارسازی
ادامه...
خوارداشت، سبک کردن، خارسازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر دهانی
دهانی
Oral
ادامه...
Oral
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
oral
ادامه...
oral
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
orale
ادامه...
orale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
oral
ادامه...
oral
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
oraal
ادامه...
oraal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
oral
ادامه...
oral
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
oralny
ادامه...
oralny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
oral
ادامه...
oral
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
口腔的
ادامه...
口腔的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
оральний
ادامه...
оральний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
oral
ادامه...
oral
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
оральный
ادامه...
оральный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر دهانی
دهانی
دَهانی
मौखिक
ادامه...
मौखिक
دیکشنری فارسی به هندی