ممال دنیا. جهان. گیتی. این جهان. مقابل عقبی. این سرای. دنیا و این جهان. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء) : چو ملک دنیی در چشم وی حقیر نمود بساخت همت او با نشاط دار قرار. بوحنیفۀ اسکافی. چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی سپاه نی ملکی نی ضیاع نی، رمه نی. ناصرخسرو. صبا به سبزه بیاراست دار دنیی را نمونه گشت جهان مرغزار عقبی را. انوری. چنار پنجه گشوده ست و نی کمر بسته ست دعا و خدمت دستور صدر دنیی را. انوری. خدای تربت او را عزیز دنیا کرد به عز دولت میمون خسرو دنیی. ابوالفرج رونی. خلاصۀ نظر سعد مخلص الدین آنک سعادت از نظر اوست دین و دنیی را. ظهیر فاریابی. به نور مشعلۀ امتحان دلالت کن به حضرت شرف الملک خواجۀ دنیی. سیف اسفرنگ. ز مرگش چه نقصان اگر پارساست که دردنیی و آخرت پادشاست. سعدی. دنیی آن قدر ندارد که بر او رشک برند یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند. سعدی
ممال دنیا. جهان. گیتی. این جهان. مقابل عقبی. این سرای. دنیا و این جهان. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء) : چو ملک دنیی در چشم وی حقیر نمود بساخت همت او با نشاط دار قرار. بوحنیفۀ اسکافی. چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی سپاه نی ملکی نی ضیاع نی، رمه نی. ناصرخسرو. صبا به سبزه بیاراست دار دنیی را نمونه گشت جهان مرغزار عقبی را. انوری. چنار پنجه گشوده ست و نی کمر بسته ست دعا و خدمت دستور صدر دنیی را. انوری. خدای تربت او را عزیز دنیا کرد به عز دولت میمون خسرو دنیی. ابوالفرج رونی. خلاصۀ نظر سعد مخلص الدین آنک سعادت از نظر اوست دین و دنیی را. ظهیر فاریابی. به نور مشعلۀ امتحان دلالت کن به حضرت شرف الملک خواجۀ دنیی. سیف اسفرنگ. ز مرگش چه نقصان اگر پارساست که دردنیی و آخرت پادشاست. سعدی. دنیی آن قدر ندارد که بر او رشک برند یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند. سعدی
مقابل آخرت، زندگانی حاضر، جهانی که در آن هستیم، در علم نجوم کرۀ زمین، جهان، گیتی، کهن بوم، کهن دز دنیا خوردن: کنایه از بهره بردن از مال و ثروت و نعمت های دنیا، عیش و نوش کردن مثلاً دنیا دیدن به از دنیا خوردن
مقابلِ آخرت، زندگانی حاضر، جهانی که در آن هستیم، در علم نجوم کرۀ زمین، جهان، گیتی، کهن بوم، کهن دز دنیا خوردن: کنایه از بهره بردن از مال و ثروت و نعمت های دنیا، عیش و نوش کردن مثلاً دنیا دیدن به از دنیا خوردن