منسوب است به دنیا. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از غیاث) (ناظم الاطباء). دنیاوی. دنیایی. نقیض اخروی. (یادداشت مؤلف) : و می خواستیم که ثمرۀ آن از حطام دنیوی هرچه تمامتر بیابد. (کلیله و دمنه). عاقل... بداند که خواهش دنیوی... بجز پشیمانی ثمره ای ندارد. (کلیله و دمنه). و رجوع به دنیایی و دنیاوی شود
منسوب است به دنیا. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از غیاث) (ناظم الاطباء). دنیاوی. دنیایی. نقیض اخروی. (یادداشت مؤلف) : و می خواستیم که ثمرۀ آن از حطام دنیوی هرچه تمامتر بیابد. (کلیله و دمنه). عاقل... بداند که خواهش دنیوی... بجز پشیمانی ثمره ای ندارد. (کلیله و دمنه). و رجوع به دنیایی و دنیاوی شود
دنیاجو. دنیاطلب. دنیاپرست. که پای بند تعلقات دنیوی و مادی است. (یادداشت مؤلف) : گشت بدبخت جهان و شد بنفرین خدای هرکه او را دیو دنیاجوی در پهلو خزید. ناصرخسرو
دنیاجو. دنیاطلب. دنیاپرست. که پای بند تعلقات دنیوی و مادی است. (یادداشت مؤلف) : گشت بدبخت جهان و شد بنفرین خدای هرکه او را دیو دنیاجوی در پهلو خزید. ناصرخسرو