عبدالله بن علی نصرانی، مکنی به ابوعلی منجم. او راست: کتاب صناعه التنجیم. (ابن الندیم). از منجمان معروف قرن سوم هجری است که کتابی به نام صناعه التنجیم در احکام نجوم دارد و ابن ندیم می نویسد که کتاب وی را کهنه یافتم، از این قرار باید قبل از قرن چهارم باشد چه خود ابن ندیم در 385 هجری قمری درگذشته است. (یادداشت مؤلف)
عبدالله بن علی نصرانی، مکنی به ابوعلی منجم. او راست: کتاب صناعه التنجیم. (ابن الندیم). از منجمان معروف قرن سوم هجری است که کتابی به نام صناعه التنجیم در احکام نجوم دارد و ابن ندیم می نویسد که کتاب وی را کهنه یافتم، از این قرار باید قبل از قرن چهارم باشد چه خود ابن ندیم در 385 هجری قمری درگذشته است. (یادداشت مؤلف)
منسوب به دندان: - دندانی کردن چیزی را، دندان در آن فروبردن. گاز زدن چنانکه سیب را. - ، شرمنده کردن. (آنندراج) (غیاث) (از مجموعۀ مترادفات ص 134). شرم زده کردن. شرمگین ساختن. (ناظم الاطباء) : صبح را شرم شکرخند تو دندانی کرد غنچۀ گل به کدامین لب و دندان خندد. صائب (از آنندراج). ، غذایی از گندم برای برآمدن دندان بچه. آشی که برای طفل نودندان پزند. (یادداشت مؤلف) ، گردن بندی از خرماخرک یا گندم که گاه دندان برآوردن به گردن طفل آویزند که بخاید تا دندانها سخت شود. (یادداشت مؤلف) ، گوسفند یا میش و گاو که به کسی سپارند تا از پشم و روغن و نتاج آن نفع گیرد و اگر نمیرد معیری بجای آن دیگری خرد و هم آن نفع به مالک همیشگی بدهد: پنجاه دندانی دارم، یعنی پنجاه رأس گوسفند و میش و گاو عاریتی دارم. (یادداشت مؤلف). در آذربایجان (خلخال) آن را دندان به دندان نامند
منسوب به دندان: - دندانی کردن چیزی را، دندان در آن فروبردن. گاز زدن چنانکه سیب را. - ، شرمنده کردن. (آنندراج) (غیاث) (از مجموعۀ مترادفات ص 134). شرم زده کردن. شرمگین ساختن. (ناظم الاطباء) : صبح را شرم شکرخند تو دندانی کرد غنچۀ گل به کدامین لب و دندان خندد. صائب (از آنندراج). ، غذایی از گندم برای برآمدن دندان بچه. آشی که برای طفل نودندان پزند. (یادداشت مؤلف) ، گردن بندی از خرماخرک یا گندم که گاه ِ دندان برآوردن به گردن طفل آویزند که بخاید تا دندانها سخت شود. (یادداشت مؤلف) ، گوسفند یا میش و گاو که به کسی سپارند تا از پشم و روغن و نتاج آن نفع گیرد و اگر نمیرد معیری بجای آن دیگری خرد و هم آن نفع به مالک همیشگی بدهد: پنجاه دندانی دارم، یعنی پنجاه رأس گوسفند و میش و گاو عاریتی دارم. (یادداشت مؤلف). در آذربایجان (خلخال) آن را دندان به دندان نامند
منسوب به دندان، در تعبیر قصیدۀ دندانیۀ رودکی و امثال آن، و این نسبت از غلطهای مشهور است مانند بهاریه و امثال آن. (نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال 1 شمارۀ4 ص 15)
منسوب به دندان، در تعبیر قصیدۀ دندانیۀ رودکی و امثال آن، و این نسبت از غلطهای مشهور است مانند بهاریه و امثال آن. (نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال 1 شمارۀ4 ص 15)