جدول جو
جدول جو

معنی دمچال - جستجوی لغت در جدول جو

دمچال
(دُ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان. آب آن از حشمت رود. سکنۀ آن 984 تن. راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ)
نام یکی از دهستانهای بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان که در جنوب باختری بخش صحنه واقع شده و راه شوسۀ کرمانشاه - همدان از وسط آن می گذرد و نیز رود خانه گاماسیاب پس از گذشتن از شهرستان نهاوند در محل آبادی چم سرخه وارد این بخش شده با مشروب نمودن قسمت عمده قراء بخش از طریق جنوب آبادی فراش وارد دهستان دروفرامان می شود. رود خانه دینور نیز پس از گذشتن از تنگ دینور قسمتی از قراء این دهستان را مشروب ساخته و دراراضی نادرآباد به رود خانه گاماسیاب می ریزد. این آبادی محصول عمده اش غلات، حبوبات، چغندر قند، تنباکو ولبنیات است. و در قراء کنار رودخانه دینور برنج هم کشت می شود. این دهستان از 97 قریۀ بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 13700 تن است. قریه های مهم این دهستان عبارتند از بیستون، بدربان، سفیدچقا، کاشانتو و سمنگان. (از فرهنگ جغرافیائی ایران، ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
التبری و لم یفسروه. (منتهی الارب). تبری. (تاج العروس ج 7 ص 326). رجوع به تبری شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دود، دود و بوی آن. (ناظم الاطباء) (آنندراج). دمچار
لغت نامه دهخدا
(دَ)
تصاعد بوی هر چیز معطر، نمایش و رنگ، دود و بوی آن. (ناظم الاطباء). دمچام
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دم و دمب و ذنب. (ناظم الاطباء). دنبال، پشت و پس و عقب. (ناظم الاطباء).
- دمبال چشم، گوشۀ چشم. (ناظم الاطباء). و رجوع به دم و دنبال شود
لغت نامه دهخدا
(دُ / دُمْ ما)
زردآبی که از قرحه و ریش تراود. (آنندراج) ، دم و دنبال. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
خرمای بوی گرفتۀ سیاه و کهنه و آب آورده. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خرمای پوسیده. (مهذب الاسماء) ، سرگین. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج) (بحر الجواهر) (از اقرب الموارد) ، پاسپردۀ ستوران از پشک و خاک، تباهی غورۀ خرما پیش از رسیدن چنانکه سیاه گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دمحال
تصویر دمحال
تند و بیکاره مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمبال
تصویر دمبال
دنب هر چیز، عقب چیزی پس چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
سر دسته گیاهان تیره پامچال و جزو رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ است. گیاهی است کوچک و علفی برگهایش نسبه پهن و در سطح زمین گسترده میشود و از وسط برگهای مسطح آن ساقه هایی که منحصرا بگل ختم میشوند خارج می گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمال
تصویر دمال
کود کود جانوری، سرگین، خرمای تباه
فرهنگ لغت هوشیار
دنبال
فرهنگ گویش مازندرانی
چاله ای که جهت دو ریز مازاد دوغ تلم تعبیه شود
فرهنگ گویش مازندرانی
دنبال، پشت –پشت سر، دنبال
فرهنگ گویش مازندرانی