جدول جو
جدول جو

معنی دمنهوری - جستجوی لغت در جدول جو

دمنهوری
(دَ مَ)
شیخ احمد بن عبدالمنعم... دمنهوری المذاهبی ای حنفی مالکی شافعی حنبلی الازهری. وی در دمنهور به سال 1101 هجری قمری بدنیا آمد و در دانشگاه الازهر به تحصیل علوم پرداخت و مورد توجّه و قبول علمای مذاهب اربعه قرارگرفت. دمنهوری حافظۀ شگفت انگیزی داشت و کتب بسیاری تألیف کرد، از آنجمله است: 1- ایضاح المشکلات من متن الاستعارات. 2- ایضاح المبهم من معانی السلم. 3 -حلبه اللب المصون بشرح الجوهر المکنون. 4- سبیل الرشاد الی نفع العباد. مرگ وی به سال 1192 هجری قمری اتفاق افتاده است. (از معجم المطبوعات مصر ج 1 ص 882)
لغت نامه دهخدا
دمنهوری
(دَ مَ)
منسوب است به دمنهور که شهرکیست در اسکندریۀ مصر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مندوری
تصویر مندوری
غمگینی، اندوهگینی، برای مثال بهار خرم نزدیک آمد از دوری / به شادکامی نزدیک شو نه مندوری (جلاب - شاعران بی دیوان - ۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
نظام و حکومتی که به جای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شود، کنایه از کشوری که این نظام در آن حاکم است مثلاً جمهوری اسلامی ایران، شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد، شراب مسکر، شراب کهنه
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
دیانت. (یادداشت مؤلف). عمل دین ور. رجوع به دین ور شود
لغت نامه دهخدا
(دَ خوَ / خُ)
سازگاری. همفکری. همدلی. دم خور بودن. موافقت با کسی یا کسانی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دم خور شود
لغت نامه دهخدا
(دامْ)
نام قصبه ای مرکز قضا درجمهوری کنکتیکوت ممالک متحدۀ آمریکای شمالی. واقع در 45هزارگزی غربی نوهاون. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(دَ مَ)
نام شهری کوچک است به جنوب اسکندریه در مصر، و از آنجاست شیخ احمد دمنهوری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نِ وَ)
عمل دانشور. حالت و چگونگی دانشور. دانشمندی. دانائی. حکمت و علم. (ناظم الاطباء). عالمی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دانشوری
تصویر دانشوری
عالمی دانشمندی
فرهنگ لغت هوشیار
شراب کهنه انگوری را گویند طرز حکومتی که رئیس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود طرز حکومتی که رئیس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقهوری
تصویر مقهوری
شکست یافتن مغلوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندوری
تصویر مندوری
بدبختی، اندوهناکی: (بهار خرم نزدیک آمد از دوری بشاد کامی نزدیک شو ز مندوری) (جلاب. صحاح الفرش. 116)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منصوری
تصویر منصوری
منسوب به منصور، یکی از گوشه های چهارگاه
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی از حکومت که رییس آن از سوی مردم کشور برای مدتی محدود برگزیده شود و آن انواع مختلف دارد، جمهوری اسلامی، جهموری سوسیالیستی، جمهوری دموکراتیک، جهموری فدرال و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منصوری
تصویر منصوری
((مَ))
یکی از گوشه های چهارگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دین وری
تصویر دین وری
امت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
Republican
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
républicain
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دم بریده
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
共和党の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
רפובליקני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
गणराज्यवादी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
republik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
พรรครีพับลิกัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
republikeins
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
republikanisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
republicano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
repubblicano
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
republicano
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
共和党的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
republikański
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
республіканський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
республиканский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جمهوری
تصویر جمهوری
공화당의
دیکشنری فارسی به کره ای