جدول جو
جدول جو

معنی دمدم - جستجوی لغت در جدول جو

دمدم
گیاه خشک
تصویری از دمدم
تصویر دمدم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دمدمی
تصویر دمدمی
کسی که همه دم تغییر حالت دهد
فرهنگ لغت هوشیار
چسابندن بر زمین، تنباندن لرزاندن، گفتن باخشم، آوازه، آوای کوس، ترفند، سرکوب از زینه ها با خشم سخن گفتن، گفتگو، آواز صدا: دمدمه نای، شهرت آوازه، دهل نقاره و مانند آنها، آواز بم، حیله مکر فریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمدمه
تصویر دمدمه
افسون، مکر، فریب، برای مثال زاین دمدمه ها زنان بترسند / بر ما تو مخوان که مرد مردیم (مولوی۲ - ۱۴۸۹) ، شهرت، آوازه، دهل و صدای دهل، گفتگوی مردم، هیاهو، برای مثال که گرگ اندر آمد میان رمه / سگ و مرد را دید در دمدمه (فردوسی - ۲/۱۵۶ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دمدمی
تصویر دمدمی
((دَ دَ))
کسی که هر آن عقیده اش تغییر می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دمدمه
تصویر دمدمه
((دَ دَ مِ))
با خشم سخن گفتن، شهرت، آوازه، صدا، آواز، افسون، مکر
فرهنگ فارسی معین
کسی که هردم تغییر حالت یا تغییر عقیده بدهد و خوی مستقیم نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دمدمی
تصویر دمدمی
Moody, Ornery, Vacillating
دیکشنری فارسی به انگلیسی
капризный , раздражительный , колеблющийся
دیکشنری فارسی به روسی
launisch, reizbar, schwankend
دیکشنری فارسی به آلمانی
примхливий , дратівливий , коливальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
kapryśny, drażliwy, chwiejny
دیکشنری فارسی به لهستانی
易怒的 , 易怒的 , 动摇的
دیکشنری فارسی به چینی
temperamental, irritável, vacilante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
lunatico, irritabile, vacillante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
temperamental, irritable, vacilante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
lunatique, irritable, vacillant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
humeurig, prikkelbaar, wankelend
دیکشنری فارسی به هلندی
moody, mudah marah, goyah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
عصبيٌّ , شقيٌّ , متقلّبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
मूडी , चिड़चिड़ा , डोलते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
רוחני , כועס , מתנדנד
دیکشنری فارسی به عبری
気分屋の , 怒りっぽい , 揺れ動く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
기분이 변덕스러운 , 짜증나는 , 흔들리는
دیکشنری فارسی به کره ای
mwepesi, hasira, kutetemeka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
อารมณ์แปรปรวน , ขี้หงุดหงิด , สั่นคลอน
دیکشنری فارسی به تایلندی
মেজাজী , ক্ষেপাটে , দুলতে থাকা
دیکشنری فارسی به بنگالی
مزاجی , چڑچڑایا , ڈگمگاتے ہوئے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دمادم
تصویر دمادم
لحظه به لحظه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دردم
تصویر دردم
فی الفور، فوراً، در ساعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمادم
تصویر دمادم
لحظه به لحظه، دمبدم، پیوسته، دمی بر دمی، پی در پی
فرهنگ لغت هوشیار
تازی از هندی ک افشانه گروهه ای (گلوله) که پس از پرتاب می ترکد و برابر پیمان لاهه 1899 ترسایی کاربرد آن روا نیست
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پازینه آنچه که از مد افتاده و باب روز نیست از مد افتاده توضیح: پرهیز کردن از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمبدم
تصویر دمبدم
نفس بنفس و لحظه بلحظه
فرهنگ لغت هوشیار