دستنبو، میوه ای خوش بو، زرد رنگ و شبیه گرمک که خط های سبز و سفید دارد، بوتۀ این گیاه که شبیه بوتۀ گرمک است، درداب، میوه و هر چیز خوش بو که برای بوییدن در دست بگیرند
دستنبو، میوه ای خوش بو، زرد رنگ و شبیه گرمک که خط های سبز و سفید دارد، بوتۀ این گیاه که شبیه بوتۀ گرمک است، درداب، میوه و هر چیز خوش بو که برای بوییدن در دست بگیرند
دیودار، درختی است که آن را شجرهاﷲ و شجرهالجن خوانند و آن صنوبرهندی است و آن را دیودار نیز گویند چه در فارسی بای ابجد و واو بهم تبدیل می یابند، (برهان) (آنندراج)، صنوبر هندی، (ناظم الاطباء)، و رجوع به دیودار شود
دیودار، درختی است که آن را شجرهاﷲ و شجرهالجن خوانند و آن صنوبرهندی است و آن را دیودار نیز گویند چه در فارسی بای ابجد و واو بهم تبدیل می یابند، (برهان) (آنندراج)، صنوبر هندی، (ناظم الاطباء)، و رجوع به دیودار شود
ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 14هزارگزی جنوب خاوری راه مالرو بافت به جیرفت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 14هزارگزی جنوب خاوری راه مالرو بافت به جیرفت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دوزخ. (از برهان) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) : درخت بارور در کشتمندان چو بنشانند رستند از دمندان. زراتشت بهرام (از آنندراج). هر آن کو کند جرم مجرم درسته کند فضل حق از دمندانش رسته. رضی الدین لالای قزوینی. ، آتش. (برهان) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری) : گردد از خشم تو چوزهر طبرزد گردد از لطف تو چو آب دمندان. شهاب (از آنندراج)
دوزخ. (از برهان) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) : درخت بارور در کشتمندان چو بنشانند رستند از دمندان. زراتشت بهرام (از آنندراج). هر آن کو کند جرم مجرم درسته کند فضل حق از دمندانْش رسته. رضی الدین لالای قزوینی. ، آتش. (برهان) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری) : گردد اَز خشم تو چوزهر طبرزد گردد اَز لطف تو چو آب دمندان. شهاب (از آنندراج)
نام شهری است از کرمان که در نزدیکی آن کوهی است معدن طلا و نقره و توتیا دارد و در آن غاری است که پیوسته صدای آب به گوش می رسد و در اطراف آن نوشادر متکاثف می گردد. (از برهان) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا). شهر بزرگ و وسیعی است در کرمان، بیشتر معادن مس و آهن و طلا و نقره و نوشادر و توتیا در این مکان یافت میشود در کوهی و آن کوهی، بسیار بلند است و سه فرسنگ ارتفاع دارد و نوشادر بخاری است که مانند دود از یک مغازه واقع در این مکان بیرون آید و به حوالی فرونشیند و بتدریج طبقۀ ضخیمی پیدا شود، در این هنگام اهالی شهر واطراف در هر ماه یا دو ماه یک بار آن محصول را برمی دارند و خمس آن را به پادشاه دهند و باقی را به نسبت بین خود قسمت کنند. (از معجم البلدان) : اوز کرمان سوی دمندان شد تا نشادر برد به نیشابور. کافی ظفر
نام شهری است از کرمان که در نزدیکی آن کوهی است معدن طلا و نقره و توتیا دارد و در آن غاری است که پیوسته صدای آب به گوش می رسد و در اطراف آن نوشادر متکاثف می گردد. (از برهان) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا). شهر بزرگ و وسیعی است در کرمان، بیشتر معادن مس و آهن و طلا و نقره و نوشادر و توتیا در این مکان یافت میشود در کوهی و آن کوهی، بسیار بلند است و سه فرسنگ ارتفاع دارد و نوشادر بخاری است که مانند دود از یک مغازه واقع در این مکان بیرون آید و به حوالی فرونشیند و بتدریج طبقۀ ضخیمی پیدا شود، در این هنگام اهالی شهر واطراف در هر ماه یا دو ماه یک بار آن محصول را برمی دارند و خمس آن را به پادشاه دهند و باقی را به نسبت بین خود قسمت کنند. (از معجم البلدان) : اوز کرمان سوی دمندان شد تا نشادر برد به نیشابور. کافی ظفر
تمرتاش. تیمورتاش فرزند امیر چوپان وزیر ایلخانان (مقتول 728 هجری قمری). این کلمه ترکی است و مرکب از دمر به معنی آهن و داش به معنی سنگ و در لهجۀ آذربایجان کلمه اول (دمر) به فتح دال و کسر میم (کسرۀ کشیده که همان یای مجهول باشد) تلفظ می شود
تمرتاش. تیمورتاش فرزند امیر چوپان وزیر ایلخانان (مقتول 728 هجری قمری). این کلمه ترکی است و مرکب از دمر به معنی آهن و داش به معنی سنگ و در لهجۀ آذربایجان کلمه اول (دمر) به فتح دال و کسر میم (کسرۀ کشیده که همان یای مجهول باشد) تلفظ می شود
گیاهی است از تیره صلبیان که در حقیقت یکی از اقسام شلغم محسوب میشود ولی بر خلاف شلغم ریشه اش حجیم نمیگردد و بمصرف تغذیه نمیرسد اما دانه هایش مقادیر زیاد اندوخته چربی در خود ذخیره میکنند و بمنظور استفاده از روغن دانه هایش آنرا میکارند. دانه های منداب در حدود 35 درصد وزن خود روغن دارند. گلهای منداب دارای چهار برگ میباشند و بصورت دسته هایی در انتهای ساقه قرار میگیرند ساقه و برگهای تازه یا خشک آن از علوفه های خوب دامهاست. دانه های آن سیاه رنگند و عموما در پاییز و گاه در بهار کشت میشوند کلزا قولزه شلجم الزیت شلجم اروقه کثا
گیاهی است از تیره صلبیان که در حقیقت یکی از اقسام شلغم محسوب میشود ولی بر خلاف شلغم ریشه اش حجیم نمیگردد و بمصرف تغذیه نمیرسد اما دانه هایش مقادیر زیاد اندوخته چربی در خود ذخیره میکنند و بمنظور استفاده از روغن دانه هایش آنرا میکارند. دانه های منداب در حدود 35 درصد وزن خود روغن دارند. گلهای منداب دارای چهار برگ میباشند و بصورت دسته هایی در انتهای ساقه قرار میگیرند ساقه و برگهای تازه یا خشک آن از علوفه های خوب دامهاست. دانه های آن سیاه رنگند و عموما در پاییز و گاه در بهار کشت میشوند کلزا قولزه شلجم الزیت شلجم اروقه کثا
آغاز، اصل، سبب، جای شروع، جای شروع مقابل مقصد، حرکتی که بواسطه آن از مبدا به مقصد رسند، آغاز شروع، جای آشکار کردن، جمع مبادی، اصل هر شی جمع مبادی، سبب جمع مبادی. یا مبدا ازلی. یا مبدا اعلی. یا مبدا اول. ذات حق تعالی. یامبدا قریب. هر مبدائی که با ذی المبدا خود فاصله کمتری داشته باشد قریب است مثلا قوت عامله که محرک عضلات است برای صدور فعل مبدا قریب است و اجماع که اراده جازم باشد نسبت به شوق که میل موکد است قریب است و نسبت به قوه عامله بعید است. یا مبدا کل. ذات حق تعالی که مبدا المبادی است، مبدا اسما کلی کون را گویند در مقابل معاد که اسما کلی الهی را نامند و آمدن سالک از راه اسما کلی کونی بود که مبدا اوست و رجوع او از راه اسما کلی الهی باشد که معاد اوست. یا مبدا فیاض. یا مبدا وجود. الف - ذات حق. ب - عقول مجرده، نقطه ای که فواصل نقاط دیگر را از آن اندازه گیرند، زمانی که فواصل زمانهای دیگر را از آن حساب کنند
آغاز، اصل، سبب، جای شروع، جای شروع مقابل مقصد، حرکتی که بواسطه آن از مبدا به مقصد رسند، آغاز شروع، جای آشکار کردن، جمع مبادی، اصل هر شی جمع مبادی، سبب جمع مبادی. یا مبدا ازلی. یا مبدا اعلی. یا مبدا اول. ذات حق تعالی. یامبدا قریب. هر مبدائی که با ذی المبدا خود فاصله کمتری داشته باشد قریب است مثلا قوت عامله که محرک عضلات است برای صدور فعل مبدا قریب است و اجماع که اراده جازم باشد نسبت به شوق که میل موکد است قریب است و نسبت به قوه عامله بعید است. یا مبدا کل. ذات حق تعالی که مبدا المبادی است، مبدا اسما کلی کون را گویند در مقابل معاد که اسما کلی الهی را نامند و آمدن سالک از راه اسما کلی کونی بود که مبدا اوست و رجوع او از راه اسما کلی الهی باشد که معاد اوست. یا مبدا فیاض. یا مبدا وجود. الف - ذات حق. ب - عقول مجرده، نقطه ای که فواصل نقاط دیگر را از آن اندازه گیرند، زمانی که فواصل زمانهای دیگر را از آن حساب کنند
نوعی است از تیره مخروطیان شبیه سرو دارای چوبی چرب و تند بو و برگهای ساده و پهن چوب آن بمصرف دکل کشتی میرسد، درختی است مانند کاج و شیره ای دارد که سابقا بمصرف علاج لقوه میرسید صنوبر هندی شجره الجن
نوعی است از تیره مخروطیان شبیه سرو دارای چوبی چرب و تند بو و برگهای ساده و پهن چوب آن بمصرف دکل کشتی میرسد، درختی است مانند کاج و شیره ای دارد که سابقا بمصرف علاج لقوه میرسید صنوبر هندی شجره الجن
آوای دهل گلوله ای مرکب از عطریات که آنرا بر دست گیرند و گاه گاه بو کنند شمامه، هر میوه خوشبو، گیاهی است از تیره کدوییان دارای میوه ای کوچک و گرد و خوشبو و زرد رنگ شبیه به گرمک که خطوط سبز یا سفید دارد شمام درداب
آوای دهل گلوله ای مرکب از عطریات که آنرا بر دست گیرند و گاه گاه بو کنند شمامه، هر میوه خوشبو، گیاهی است از تیره کدوییان دارای میوه ای کوچک و گرد و خوشبو و زرد رنگ شبیه به گرمک که خطوط سبز یا سفید دارد شمام درداب