- دمامت
- پست و حقیر شدن
معنی دمامت - جستجوی لغت در جدول جو
- دمامت
- زشت رویی، پستی، حقارت
- دمامت ((دَ مَ))
- بدمنظر شدن، زشت رویی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زشت روی زشت رویی
پیشوایی کردن، ریاست عامه
جملگی
نرم خو شدن، نرم خویی
کامل کردن، تمام کردن، تمام، کامل، همه، همگی
پیشوایی در جامعه اسلامی از نظر مذهبی و اعتقادی، پیش نمازی، یکی از اصول اعتقادی تشیع که شامل اعتقاد به وجود امام و رهبری و پیشوایی اوست
نفیر، نای، شیپور، برای مثال چو ملک کوفت دمامه بنه ای عقل عمامه / تو مپندار که آن مه غم دستار تو دارد (مولوی۲ - ۲۴۰)
بقیه، باقی مانده
مالیدنی، ابر بی باران، سرخاب از آرایه ها، جمع دمیمه، زنان پست