- دلی
- جمع دلو، سبوها دهوها مغولی گنج (خزانه)، سازمان، دریا راه روشن
معنی دلی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جسور، شجاع
سرگشته زن
راهنما، رهبر، رهنمون
کسی که فشار روزگار او را با تجربه کرده باشد پارسی است (هدایت) تازی است دلیک گل سرخ دشتی از گیاهان خاک فرسوده، بر گل سرخ، آزموده کار گیاهی است صحرایی از تیره گل سرخیان که گل آن بی بو و دارای چهار برگ است (گل سرخ صحرایی)، میوه گیاه مزبور که شبیه زیتون است و پس از رسیدن زرد یا سرخ گردد و دانه های سفید درازی دارد که در طب قدیم مستعمل بود
شاهراه، راه هموار
رانده درگاه
آب زر، رخشان، نرم
دلاور، شجاع، بهادر، بادل، پر دل، دلدار، جری
انگیزه، رهنمون، سبب، فرنود، آوند، نخشه
دلاور، پردل، شجاع، بی باک
گل سرخ صحرایی، گیاهی صحرایی، گل آن بی بو و دارای چهار برگ است. پس از ریختن برگ های گل ثمر آن پیدا می شود و آن میوه ای است شبیه زیتون که پس از رسیدن زرد یا سرخ رنگ می شود و دانه های سفید درازی دارد که در طب به کار می رود
آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند، حجت و برهان، رهبر، راهنما، مرشد
دلیل عقلی: دلیلی که مبتنی بر حکم عقل باشد
دلیل نقلی: دلیلی که مبتنی بر احکام شرع باشد
دلیل عقلی: دلیلی که مبتنی بر حکم عقل باشد
دلیل نقلی: دلیلی که مبتنی بر احکام شرع باشد
Proof, Reason, Motive
Courageous, Gallant, Gutsy, Valiant
мотив , доказательство , причина
смелый , галантный , доблестный
Motiv, Beweis, Grund
mutig, galant, tapfer
мотив , доказ , причина
мужній , галантний , відважний
motyw, dowód, powód
odważny, galantny, dzielny
动机 , 证据 , 原因
勇敢的 , 英勇的 , 有胆量的
motivo, prova, razão
corajoso, galante, valente
motivo, prova
coraggioso, galante, audace, valoroso
motivo, prueba, razón
valiente, galante
motif, preuve, raison