- دلگداز
- سوزنده دل، رقت آورنده
معنی دلگداز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گدازندۀ دل، ملال آور، اندوه آور
معشوق
مهایک مودار
آنچه یا آنکه دل را نوازش دهد خاطر نواز، مشفق مهربان، تسلی دهنده، معشوق محبوب دلارام، یکی از گوشه های همایون
گشاد دل، دل گنده، لا ابالی، دل فراخ
بلیغ زبان آور، شعبده باز، جای وسیع و با صفا محلی با روح و خوش منظر: (خانه دل بازیست)
جای گذاشتن دیگ دیگپایه، سه پایه، اجاق آتشدان. یا دیگدان سرد بخیل خسیس
پرسوز و تب و تاب
جای گذاشتن دیگ، دیگ پایه، اجاق
جای وسیع و با صفا و خوش منظر، دلگشا
پرجوش و خروش، پرتب و تاب، پراندوه، پرسوز و گداز، پرسوز
اندوه گداز فرمزدای آنکه یا آنچه غم را بگدازد و از میان ببرد غمزدا
جای گذاشتن دیگ، دیگپایه، سه پایه، اجاق، آتشدان
آنچه در دل اثر کند و دل را رنجور و آزرده و خونین سازد. دربارۀ تیر نگاه و مژگان و تیری که در قلب فرونشیند می گویند
آنچه گداخته نشود
Openhearted
открытый сердцем
offenherzig
відкритий серцем
otwarty
de coração aberto
dal cuore aperto
abierto de corazón
sincère
openhartig
berlapang hati
صافي القلب
उदार ह्रदय
לב פתוח
心を開いた
마음이 열린
açık kalpli