دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. واقع در 47هزارگزی باختر سراسکند و 12هزارگزی خطآهن میانه مراغه، با 420 تن سکنه. آب آن از چشمه و رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. واقع در 47هزارگزی باختر سراسکند و 12هزارگزی خطآهن میانه مراغه، با 420 تن سکنه. آب آن از چشمه و رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان باوندپور، بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. واقع در 5هزارگزی شمال خاوری شاه آباد و 1هزارگزی جنوب حسن آباد کنار راه شوسه، با 325 تن سکنه. آب آن از قنات است و گله داران آنجا زمستان به محلۀ یعقوب سرپل ذهاب می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان باوندپور، بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. واقع در 5هزارگزی شمال خاوری شاه آباد و 1هزارگزی جنوب حسن آباد کنار راه شوسه، با 325 تن سکنه. آب آن از قنات است و گله داران آنجا زمستان به محلۀ یعقوب سرپل ذهاب می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
راه رفتن به کوتاه گام با بار گران بر پشت. (از منتهی الارب). گران بار رفتن. (المصادر زوزنی). زیر بار گران رفتن. (تاج المصادر بیهقی). با قدمهای کوتاه راه رفتن شخص بسبب سنگینی بار. (از اقرب الموارد)
راه رفتن به کوتاه گام با بار گران بر پشت. (از منتهی الارب). گران بار رفتن. (المصادر زوزنی). زیر بار گران رفتن. (تاج المصادر بیهقی). با قدمهای کوتاه راه رفتن شخص بسبب سنگینی بار. (از اقرب الموارد)
مخفف ابوالحسن. رجوع به بل و ابوالحسن شود: چون شیر ایزد بلحسن در دور گرد انگیختن. ناصرخسرو. اثبات رؤیت شیعه بدین وجه کنند که علی مرتضی (ع) نه چنانکه بلحسن اشعر و ابن الکلاب و جهم صفوان... (کتاب النقض ص 521)
مخفف ابوالحسن. رجوع به بُل و ابوالحسن شود: چون شیر ایزد بلحسن در دور گرد انگیختن. ناصرخسرو. اثبات رؤیت شیعه بدین وجه کنند که علی مرتضی (ع) نه چنانکه بلحسن اشعر و ابن الکلاب و جهم صفوان... (کتاب النقض ص 521)
مأخوذ از لاتینی تال و اسپانیایی تالن. (یادداشت مرحوم دهخدا). نوعی شراع است و ابن جبیر در رحلۀ خود نام آنرا آورده است: و حصلنا فی الامر لایعلمه الا اﷲ تعالی و شرعوا فی رفع الشراع الکبیر و اقاموا فی الاردمون شراعا یعرف بالدلون، و بتنا بلیله شهباء الی أن وضح الصباح. (رحلۀ ابن جبیر)
مأخوذ از لاتینی تال ُ و اسپانیایی تالُن. (یادداشت مرحوم دهخدا). نوعی شراع است و ابن جبیر در رحلۀ خود نام آنرا آورده است: و حصلنا فی الامر لایعلمه الا اﷲ تعالی و شرعوا فی رفع الشراع الکبیر و اقاموا فی الاردمون شراعا یعرف بالدلون، و بتنا بلیله شهباء الی أن وضح الصباح. (رحلۀ ابن جبیر)