جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آلوسن

آلوسن

آلوسن
بر گرفته از یونانی سگ پیرا از گیاهان دارویی قسمی زردالوی لطیف
آلوسن
فرهنگ لغت هوشیار

آلوسن

آلوسن
گیاهی با ساقه های بلند شبیه رازیانه، برگ های بیضی شکل، تخم های سبز تیره و گل های سرخ رنگ که ریشۀ آن شبیه زردک است
آلوسن
فرهنگ فارسی عمید

آلوسن

آلوسن
قسمی زردآلوی لطیف:
پس بخور مطبوخ آلوسن تو زود
تا کند تسکین برد و هم خمود.
حکیم شیرازی (از شعوری)
لغت نامه دهخدا

آلودن

آلودن
چیزی را از حالت پاکی خارج کردن، آلوده کردن، کثیف کردن
چیزی را با چیزی مخلوط کردن، آغشته کردن
تر کردن، خیس کردن
از حالت پاک خارج شدن، کثیف شدن، آلوده شدن
آلودن
فرهنگ فارسی عمید

هلوسن

هلوسن
دورۀ دوم از دوران چهارم زمین شناسی که عصر حاضر دنبالۀ آن است
هلوسن
فرهنگ فارسی عمید