معنی دلمراد - جستجوی لغت در جدول جو

دلمراد

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دلارام — تصویر دلارام

(دخترانه)

مایه آرامش دل، معشوقه بهرام گور، دل آرام

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از دل شاد — تصویر دل شاد

خوشحال، شادمان، بانشاط

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از دلارام — تصویر دلارام

آرامش دهندۀ دل، آنکه مایۀ آرامش خاطر باشد، معشوق، محبوب، دلبر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از دادراد — تصویر دادراد

از صفات باری تعالی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نامراد — تصویر نامراد

کسی که به مراد و مقصود خود نرسیده، ناکام، محروم

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از قلمداد — تصویر قلمداد

به حساب آورده، به شمارآورده، برآورد
قلمداد کردن: کنایه از به حساب آوردن، به شمار آوردن، برآورد کردن

فرهنگ فارسی عمید

(نَ ظَ اَ تَ)

مأخوذ از تازی، القصه. الحکایه:
هر یکی را او یکی طومار داد
هر یکی ضد دگر بد، المراد.
مولوی

لغت نامه دهخدا

تصویری از نامراد — تصویر نامراد

محروم، نا امید، مایوس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از قلمداد — تصویر قلمداد

به حساب آورده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دلمرده — تصویر دلمرده

افسرده و پژمرده دل

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

هولناک، موحش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دلگشاد — تصویر دلگشاد

گشاد دل، دل گنده، لا ابالی، دل فراخ

فرهنگ لغت هوشیار

مقصود آنست همان مطلوب است، خلاصه تالحاصل: هر یکی را او یکی طومار داد هزیکی ضد دگر بود المراد. (مثنوی) هست اشارات محمد المراد کل گشاد اندر گشاد اندر گشاد. (مثنوی)، در عبارات زیررمعنی اسم فعل دهد یعنی مقصود مرا بر آورید، مراد مرا بدهید، شخصی در راه حج در بریه افتاد و تشنگی عظیم بر وی غالب شد تا از دور خیمه ای خرد و کهن دید آنجا دفت. کنیزکی دید آواز آن شخص که: من مهمانم المراد خ

مقصود آنست همان مطلوب است، خلاصه تالحاصل: هر یکی را او یکی طومار داد هزیکی ضد دگر بود المراد. (مثنوی) هست اشارات محمد المراد کل گشاد اندر گشاد اندر گشاد. (مثنوی)، در عبارات زیررمعنی اسم فعل دهد یعنی مقصود مرا بر آورید، مراد مرا بدهید، شخصی در راه حج در بریه افتاد و تشنگی عظیم بر وی غالب شد تا از دور خیمه ای خرد و کهن دید آنجا دفت. کنیزکی دید آواز آن شخص که: من مهمانم المراد خ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دلارام — تصویر دلارام

آرامش بخشنده دل آنکه موجب آرامش خاطر باشد 0، معشوقه زیبا دلبر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برمراد — تصویر برمراد

برحسب مراد و مقصود، موافق میل وخواهش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نامراد — تصویر نامراد

((مُ))

ناکام، محروم

فرهنگ فارسی معین

تصویری از قلمداد — تصویر قلمداد

محسوب، به شمار

فرهنگ فارسی معین

تصویری از دلارام — تصویر دلارام

((دِ))

آرامش بخشنده دل، دلبر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

تاثرآور

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از دلارام — تصویر دلارام

آنسه

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

Poignant, Heartbreaking

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

déchirant, poignant

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

desgarrador, conmovedor

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

दिल दहला देने वाला , दिलचस्प

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

memilukan, menyentuh

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

hartverscheurend, aangrijpend

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

令人心碎的 , 感人的

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

straziante, toccante

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

de partir o coração, comovente

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

łamiący serce, poruszający

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

серцерозривний , зворушливий

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

herzzerreißend, ergreifend

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

душераздирающий , трогательный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از دلخراش — تصویر دلخراش

שובר לב , נוגע ללב

دیکشنری فارسی به عبری