- دلماء
- مونث ادلم: سخت سیاه، واپسین شب ماه مهی (قمری)
معنی دلماء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شب چهارده
بی دندان
مادیان دیزه، تو دماغی: زن
بمعنی سیاه
مونث ازلم چرغ ماده، بز ماده کوهی
تاریکی ظلمت، نیک تاریک لیله ظلماء. تاریکی، نیک تاریک
جمع دم، خون ها، جمع دم خونها: سفک دماء
پارسی است خوراکی که در برگ کلم برگ رز یا بادنجان نهند و پزند، کیسه زر یا سیمی که در جشن زناشویی داماد به مهمانان ارمغان کند
گندمگون