کسی که با زیبایی خود دیگری را فریفته و دل باختۀ خود کند، برندۀ دل، محبوب، معشوقکسی که با زیبایی خود دیگری را فریفته و دل باختۀ خود کند، برندۀ دل، محبوب، معشوق
سپس رو دنباله رو، پایان ، بیخ، لاد (بنا) برزمین نرم، تیر که به آماج نخورد، رفتهسپس رو دنباله رو، پایان ، بیخ، لاد (بنا) برزمین نرم، تیر که به آماج نخورد، رفته
در بغل، در کنار، در سینه دربر داشتن: در بغل داشتن، شامل بودن دربر کشیدن: در آغوش کشیدن دربر گرفتن: شامل بودندر بغل، در کنار، در سینه دربر داشتن: در بغل داشتن، شامل بودن دربر کشیدن: در آغوش کشیدن دربر گرفتن: شامل بودن
برشی به شکل هفت «7» و هشت «8» که جهت زیبایی در لبه بعضی از لباس های زنانه و یا پرده داده می شودبرشی به شکل هفت «7» و هشت «8» که جهت زیبایی در لبه بعضی از لباس های زنانه و یا پرده داده می شود
نوعی کنگره دوزی یا برش به شکل حرف دال (د) یعنی دال های متصل به یکدیگر که در حاشیۀ لباس های زنانه و بچگانه و پیش پرده و امثال آن می زنندنوعی کنگره دوزی یا برش به شکل حرف دال (د) یعنی دال های متصل به یکدیگر که در حاشیۀ لباس های زنانه و بچگانه و پیش پرده و امثال آن می زنند