- دقل
- پارسی تازی گشته دکل تیر کشتی خرمای پست لاغر باریک
معنی دقل - جستجوی لغت در جدول جو
- دقل
- ستون میان کشتی که بادبان ها را به آن می بندند، پست ترین انواع خرما
- دقل ((دَ قَ))
- خرمای بد و پست، خرما
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوسپند لاغر
گرانی
ظاهر شدن، رویانیدن زمین گیاه را، سبز شدن شوره گیاه
خوشخرام، رام فرمانبردار، جامه ابریشم
دمبل، دنبل، قرحه که برآید و میان آن چرک کند و گاه سرباز کند و گاهی محتاج نشتر شود
جمع دلال، کرشمه ها
پارسی تازی گشته دله گربه بیابانی از جانوران گول جامه پشمینه سوفیان، لغزانیدن نوعی پشمینه که درویشان پوشند جامه مرقع صوفیان. گربه صحرایی دله
تیر بلند و ستبر که در زمین برپا کنند
باریکی، دقت
باز داشتن، بی بهره کردن، مشت زدن
اندوه از بدهکاری شکسته دندان
مرغزار پر گیاه
باریکی، نرمی
خر زهره از گیاهان کتران سفت (کتران قطران)
حیله و نادرستی
بچه گرگ بچه شغال
کمتر
تیزنگری، ریزبینی، باریک بینی، موشکافی
باز گفت، بازگویی، گزک
ظرف فلزی یا چرمی که با آن آب از چاه می کشند، طرف آبکشی زنبیلی بزرگ که از پوست خرما چینند و بر آن دو دسته گذارند
پارسی تازی گشته دکل دکل کشتی فرسپ
طبل طبل بزرگ کوس
گران شدن، آبستنی زن
کمتر و اندکتر
کشت، کشت سبز، کشت نو رسته، زمین آماده کشت کشتگاه کجاوه، شکم پیچ از بیماری های دامی
عقاب سیاه، و بمعنی دلالت کننده
فرومایه دروغ گفتن، سوختن، گادن
مرگامرگ (طاعون)، تالابه، جویک جوی خرد خر کوچک خر بندری
در آمد، چیزی که حاصل شود
بیشه شیر، آب انبار
تهیگاه زدودن لاغر سرین مرد