گوسپند لاغر و خرد. (منتهی الارب). گوسفند نزار کوچک جثه. دقله. دقله. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، نخل که خرمای بلایه آورد. (آنندراج). نخلی که خرمای خشک و نامرغوب دهد. نعت فاعلی است ازادقال. رجوع به ادقال شود، گوسپندی که بچۀ لاغر و خرد زاید. (ناظم الاطباء). که فرزند دقل ضعیف الجسم آرد. (از متن اللغه). رجوع به ادقال شود