جدول جو
جدول جو

معنی دقف - جستجوی لغت در جدول جو

دقف
(تَ وُهْ)
برخاستن شهوت علت پشت. (منتهی الارب). هیجان شهوت ابنه. (ناظم الاطباء). دقوف. و رجوع به دقوف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سقف
تصویر سقف
بالاترین سطح داخلی هر فضای سرپوشیده مثلاً سقف خودرو، سقف اتاق، بالاترین میزان هر چیز مثلاً سقف درآمد، کنایه از آسمان
سقف لاجورد: کنایه از آسمان
سقف مینا: کنایه از آسمان
سقف دهان: در علم زیست شناسی کام، سق
فرهنگ فارسی عمید
آنچه کسی از ثروت خود جدا می کند که در کارهای عام المنفعه از آن استفاده می کنند، اندکی درنگ کردن در بین کلام و دوباره شروع کردن، حبس عین ملک یا مالی و مصرف کردن منافع آن در اموری که واقف معین می کند، ایستادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دفق
تصویر دفق
ریختن آب، ریختن آب به شدت، جستن آب، جهیدن آب از چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دقت
تصویر دقت
باریک بینی، توجه و باریک بینی که در مورد امری صورت می گیرد، باریکی، نرمی، خردی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دقل
تصویر دقل
ستون میان کشتی که بادبان ها را به آن می بندند، پست ترین انواع خرما
فرهنگ فارسی عمید
(دُ نَ)
هرزه گوئی. (منتهی الارب) ، مأبون و مخنث. (ناظم الاطباء). هیز کونی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زقف
تصویر زقف
تردستی ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
نهادک ورستاد، ایستدگی ایست ایستادن اقامت کردن، ساکن بودن اقامت دادن، حبس کردن ملک یا مستغلی در راه خدا، اقامت، توقف ایست: (چون در وقف خواهند که یاء متکلم را چون مالی و سلطانی متحرک گردانند ها (ئی) بدان الحاق کنند تا دلیل فتحه ما قبل خویش باشد و محل وقف متکلم گردد) -6 زمین ملک یا مستغلی که برای مقصو معینی درراه خدا اختصاص دهند. توضیح وقف عبارتست ازاین که عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود: (توانگران را وقف است و نذر و مهمانی زکات و فطره و اعتاق و هدی و قربانی) (گلستان) یا وقف اموات. وقفی است که مقصود از آن کارهایی نظیر روضه خوانی برای مردگان و غیره است. یا وقف خاص. وقفی است که مختص دسته ای معین و خاص باشد مانند: قف بر اولاد با بر افراد وطبقه ای خاص ازمردم. یاوقف عام. وقفی است که مقصود از آن امور خیریه است ومخصوص دسته وطبقه ای معین نیست مانند: وقف بر فقرا و بر طلاب و مدارس و مساجد مقابل وقف خاص. یا غبطه وقف. متولیان و ادارات اوقاف موظف هستندکه همواره نسبت بموقوفات چنان عمل کنند که عمران و آبادی و ازدیاد در آمد آنها مقدم بر هر چیزی باشد این منظور را (غبطه وقف) میگویند. یا وقف بودن کسی یا چیزی کی یا چیزی را. مختص آن بودن منحصر بوی بودن: یکی آهم کزین آهم بسوز دشت خرگاهم یکی گوشم که من وقفم شهنشاه شکر خارا. (دیوان کبیر) یا وقف غفران: (هست منقول از رسول انام سید انبیا علیه السلام) (وقف غفران ده است در قرآن گر بدانی شوی زاهل کلام) (اولیا) دان به مایده اول (بسمعون) دان به سوره انعام) (فاسقا) نیز (یستون) ز عقب هر دو در سجده یافته اند نظام) (پنج دیگر به سوره یس اول (آثار هم) بخوان بدوام) (ثانیش (العباد) و (فرقدنا) ثالث و رابعش کنم اعلام) (ا عبدونی) و (مثلهم) خامس (ملک یقبضن) عاشرا اتمام) (چون رسول خدا چنین فرمود باد بر روح او درود وسلام) (شرح نصاب)، درنگ کردن برکلمه ای هنگام قراء ت قرآن یعنی وصل نکردن آن کلمه را به کمله بعدی و وقف در تجوید بنابر آنچه سجاوندی گفته شش است: وقف لازم در قرآن و علامت (م) است و معنی وقت لازم آنست که اگر خواننده به وصل خواند در معنی تغییری رخ دهد، وقف مطلق و علامت آن (ط) است و وقف بر کلمه و ابتدا از کلمه بعد مطلقا نزد همه ائمه قراء ت جایزاست، وقف جایزوعلامت آن (ج) است و معنی آن این است که وصل کلمه به مابعد هم جایزاست، وقف مجونز و علامت آن (ز) یعنی اصل وصل است ولی وقف نیزجایزاست، وقف مرخص وعلامت آن (ص) است یعنی در وقف رخصتی است بخاطر طول کلام، (لا) علامت آنست که وقف بر کلمه جایز نیست، دسته عاجین: (مگر لفظ وقف هم بر سبیل ایهام آورده باشد که وقف در لغت عرب دستینه عاجین باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقف
تصویر لقف
شتابان گرفتن افتادن دیوار، درز یافتن تالابه، نا استواری ساختمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدف
تصویر قدف
آب پاشیدن، به مشت گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقف
تصویر عقف
روباه، خم دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقف
تصویر شقف
سفال ریزه سفال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقف
تصویر ثقف
زیرک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقف
تصویر سقف
آسمان، عرش، پوشش روی خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنف
تصویر دنف
هماره بیمار، آفتاب زردی بیماری همیشگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقل
تصویر دقل
پارسی تازی گشته دکل تیر کشتی خرمای پست لاغر باریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درف
تصویر درف
پناه، سایه، سوی زی
فرهنگ لغت هوشیار
دلیر آهسته روی آهسته رفتن، جمع دلوف، آله ها، عقاب ها، ماده شتران گرانبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقن
تصویر دقن
باز داشتن، بی بهره کردن، مشت زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقم
تصویر دقم
اندوه از بدهکاری شکسته دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقه
تصویر دقه
باریکی، دقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقر
تصویر دقر
مرغزار پر گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقت
تصویر دقت
باریکی، نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفق
تصویر دفق
ریختن ریزانیدن ریختن ریزانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقل
تصویر دقل
((دَ قَ))
خرمای بد و پست، خرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دقت
تصویر دقت
((دِ قَّ))
باریکی، نازکی، باریک بینی، نازک اندیشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دفق
تصویر دفق
((دَ))
ریختن، ریزانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدف
تصویر قدف
((قَ))
ریختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقف
تصویر وقف
((وَ))
ایستادن، درنگ کردن، تخصیص دادن ملک یا مالی برای مصرف کردن در اموری که وقف کننده تعیین کرده است، درنگ کردن در بین کلام و دوباره شروع کردن آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقف
تصویر وقف
ورستاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دقت
تصویر دقت
تیزنگری، ریزبینی، باریک بینی، موشکافی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سقف
تصویر سقف
آسمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دقت
تصویر دقت
Accuracy, Attentiveness, Carefulness, Exactness, Meticulousness, Preciseness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وقف
تصویر وقف
Endowment
دیکشنری فارسی به انگلیسی