- دفاعی
- پدافندی منسوب به دفاع: (قوه دفاعی بدن در مقابل عوامل خارجی)
معنی دفاعی - جستجوی لغت در جدول جو
- دفاعی
- Defensive
- دفاعی
- оборонительный
- دفاعی
- defensiv
- دفاعی
- оборонний
- دفاعی
- obronny
- دفاعی
- defensivo
- دفاعی
- difensivo
- دفاعی
- defensivo
- دفاعی
- défensif
- دفاعی
- defensief
- دفاعی
- defensif
- دفاعی
- دفاعيٌّ
- دفاعی
- रक्षात्मक
- دفاعی
- הגנתי
- دفاعی
- savunmacı
- دفاعی
- wa kujilinda
- دفاعی
- ป้องกัน
- دفاعی
- دفاعی
- دفاعی
- প্রতিরক্ষামূলক
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع داعی داعیه، دردسرها، خواهش ها، انگیزه ها جمع داعیه سببها اسباب انگیزه ها
جمع افعی، گرزه ماران شپاکان جمع افعی افعیها
افعی ها، نوعی مار بزرگ قوی و زهردار دارای سر پهن و گردن باریک به رنگ سیاه مایل به زردی یا سرخی که انواع گوناگون دارد، مارهای بزرگ، جمع واژۀ افعی
داعیه، انگیزه، خواهش و اراده، ادعا، علت، سبب
ناگهانی یکبارگی ناگهانی یکبارگی
دفع کردن از کسی، همدیگر را راندن
پدافند
دعاگو، دعا کننده
دعا کننده، طلب کننده، خواهنده، کسی که مردم را به دین و مذهب خود دعوت کند
کف به دهان خشمگین
کسی که مردم را به دین خود دعوت کند، دعا کننده، یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان، جمع دعاه