دانا و زیرک و کاردان. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عالم و دانا به چیزی، و آن از ’دعیمیص الرمل’ مأخوذ است، گویند: هو دعیمیص هذا الامر. (از اقرب الموارد). و رجوع به دعیمیص الرمل شود
دانا و زیرک و کاردان. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عالم و دانا به چیزی، و آن از ’دعیمیص الرمل’ مأخوذ است، گویند: هو دعیمیص هذا الامر. (از اقرب الموارد). و رجوع به دعیمیص الرمل شود
شاه فضل (سید...) مشهدی شیروانی، از دانشمندان و شعرای قرن هشتم هجری قمری است، در علوم غریبه دستی داشته و به فرمان میرانشاه فرزند تیمور لنگ به تهمت اختراع مذهب حروفی به سال 798 هجری قمری کشته شده است. دو کتاب جاودان صغیر و جاودان کبیر از تصنیفات اوست، از اشعار اوست: وجودم زمانی که پیدا نبود بجز مظهر حق تعالی نبود به مصر وجود آن زمان آمدم که با یوسف جان زلیخا نبود فرشته مرا سجده آنروز کرد که با آدم ای خواجه حوا نبود من آن دم دم از زندگی می زدم که در نفس آدم مسیحا نبود. (از ریحانه الادب ج 4 ص 222) (ریاض العارفین ص 156) (صبح گلشن ص 534). رجوع به فرهنگ سخنوران شود
شاه فضل (سید...) مشهدی شیروانی، از دانشمندان و شعرای قرن هشتم هجری قمری است، در علوم غریبه دستی داشته و به فرمان میرانشاه فرزند تیمور لنگ به تهمت اختراع مذهب حروفی به سال 798 هجری قمری کشته شده است. دو کتاب جاودان صغیر و جاودان کبیر از تصنیفات اوست، از اشعار اوست: وجودم زمانی که پیدا نبود بجز مظهر حق تعالی نبود به مصر وجود آن زمان آمدم که با یوسف جان زلیخا نبود فرشته مرا سجده آنروز کرد که با آدم ای خواجه حوا نبود من آن دم دم از زندگی می زدم که در نفس آدم مسیحا نبود. (از ریحانه الادب ج 4 ص 222) (ریاض العارفین ص 156) (صبح گلشن ص 534). رجوع به فرهنگ سخنوران شود
چلک بازی را گویند و آن دو چوب است یکی بمقدار سه وجب و دیگری بقدر یک قبضه و هر دو سر چوب کوچک تیز است و اکثر طفلان بدان بازی کنند. و آن را دیمین چوب هم میگویند. (برهان) (آنندراج). غوک چوب. (جهانگیری). دودله. (رشیدی). رجوع به الک دلک شود
چلک بازی را گویند و آن دو چوب است یکی بمقدار سه وجب و دیگری بقدر یک قبضه و هر دو سر چوب کوچک تیز است و اکثر طفلان بدان بازی کنند. و آن را دیمین چوب هم میگویند. (برهان) (آنندراج). غوک چوب. (جهانگیری). دودله. (رشیدی). رجوع به الک دلک شود
دهی است از دهستان رودبال بخش داراب شهرستان فسا. واقع در پانصدگزی باختر داراب، با 192 تن سکنه. آب از رود خانه رودیال وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان رودبال بخش داراب شهرستان فسا. واقع در پانصدگزی باختر داراب، با 192 تن سکنه. آب از رود خانه رودیال وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
قرب علمیص، منزل سخت که مانده کند مسافر را. (منتهی الارب). سخت و مانده کننده. (از اقرب الموارد). و آن را عملیص نیز گویند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
قَرَب علمیص، منزل سخت که مانده کند مسافر را. (منتهی الارب). سخت و مانده کننده. (از اقرب الموارد). و آن را عِمْلیص نیز گویند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
نام یکی از شعب فرقۀ زیدیه است که منسوب اند به نعیم بن یمان، اینان عثمان و مخالفین علی بن ابی طالب را کافر می دانند و علی را بعد از پیغمبر افضل ناس می شناسند، اما مردم را در ترک بیعت علی گناهکار نمی نامند بلکه خطاکار می دانند. (از ریحانه الادب ج 3 ص 222)
نام یکی از شعب فرقۀ زیدیه است که منسوب اند به نعیم بن یمان، اینان عثمان و مخالفین علی بن ابی طالب را کافر می دانند و علی را بعد از پیغمبر افضل ناس می شناسند، اما مردم را در ترک بیعت علی گناهکار نمی نامند بلکه خطاکار می دانند. (از ریحانه الادب ج 3 ص 222)
مأخوذ از دو فعل ماضی عربی، مرگ و نیستی. - مات و فات گفتن یا قائل به مات و فات بودن، یعنی منکر معاد بودن و منکربعث و نشور و منکر بقای روح بودن. شاید مأخوذ از قول قس بن ساعده است: من عاش مات و من مات فات و کل ما هو آت آت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مات شود
مأخوذ از دو فعل ماضی عربی، مرگ و نیستی. - مات و فات گفتن یا قائل به مات و فات بودن، یعنی منکر معاد بودن و منکربعث و نشور و منکر بقای روح بودن. شاید مأخوذ از قول قس بن ساعده است: من عاش مات و من مات فات و کل ما هو آت آت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مات شود