جدول جو
جدول جو

معنی دعج - جستجوی لغت در جدول جو

دعج
(دُ)
جمع واژۀ أدعج و دعجاء. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ادعج و دعجاء شود
لغت نامه دهخدا
دعج
سیاه چشم و گشاده چشم گردیدن، سیاه چشمی
تصویری از دعج
تصویر دعج
فرهنگ لغت هوشیار
دعج
((دَ))
سیاه چشمی
تصویری از دعج
تصویر دعج
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دنج
تصویر دنج
ویژگی جای امن و امان و خالی از اغیار، جای خلوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دعی
تصویر دعی
پسرخوانده، حرام زاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درج
تصویر درج
نگاشتن و داخل کردن مطلبی در کتاب یا روزنامه، در نوردیدن، پیچیدن چیزی در چیز دیگر، آنچه در آن چیزی نوشته شده، نامه، نوشته، طومار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درج
تصویر درج
جعبۀ کوچکی که در آن جواهر و زینت آلات زنانه یا عطر و چیزهای خوش بو بگذارند، صندوقچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دعا
تصویر دعا
درخواست
نیایش، درخواست از خداوند، کلماتی که در اوقات مختلف در مقام استغاثه از خداوند و طلب آمرزش یا درخواست خیر و برکت و برآورده شدن حاجت بخوانند
دعا کردن: درخواست حاجت کردن از خداوند، نیایش کردن، ثنا گفتن
دعا کردن کسی را: دربارۀ او دعای خیر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دعت
تصویر دعت
آرامش و آسایش و فراخی زندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داج
تصویر داج
تاریک، شب بسیار تاریک، برای مثال نیست بازی ز شیر بردن تاج / تا چه شب بازی آورد شب داج (نظامی۴ - ۵۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
(دُ جَ)
نیک سیاهی چشم با فراخی آن، و یا نیک سیاهی چشم در نیک سپیدی آن. (از منتهی الارب). سیاه بودن و فراخ بودن چشم. (از اقرب الموارد). دعج. و رجوع به دعج شود
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ)
سیاه، کشش نمودن. (منتهی الارب). مناجزه. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دختر وهب بن سلمه از باهل ازقیس عیلان. از زنان شاعر عرب در جاهلیت. و مراثی او بر برادرش ’منتشر’ شهرت دارد. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 18 از خزانه الادب بغدادی و سمط اللاّلی). صاحب اعلام النساء بنقل از شواعر الجاهلیۀ شیخو، ’منتشر’ را پدر دعجاء دانسته و عقیده دارد که مرثیۀ مشهور وی درباره پدرش می باشد. رجوع به اعلام النساء ج 1 ص 411 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زعج
تصویر زعج
بی آرامی، بی آرام، برکندن از جای، راندن، بانگ برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داج
تصویر داج
تاریکی شب، سیاهی شب باربر، نوکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبج
تصویر دبج
نگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوج
تصویر دوج
پیشیاری زاوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعج
تصویر لعج
خلیدن، سوزاندن سوزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعج
تصویر نعج
گوشت میش خوردن، سپیدشدن، سپیدناب کنارنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعج
تصویر رعج
دارا گشتن، پر فرزندی، نا آرامی رمه
فرهنگ لغت هوشیار
تازی از پارسی از بای آفرین ذوا ظزبا، خواندن جمله های ماثور از پیغامبر و امامان در اوقات معین برای طلب آمرزش و بر آورده شدن، حاجات، نیایش کردن، در خواست حاجت از خدا، نیایش، مدح ثنا، تحیت درود سلام، تضرع، نفرین) زورمندی مکن بر اهل زمین تا دعایی بر آسمان نرود (گلستان)، جمع ادعیه. یا دعای خیر خیر کسی را در دعا خواستن، تحیت درود، برکت. یا صیغه دعا فعلی است که از سوم شخص مفرد مضارع گرفته میشود و میان علامت مضارع که -) د (آخر باشد و حرف قبل از آن الفی (آ) در آورند. در مور د نفی میمی (م) برآن افزایند: باد و مباد (در اصل بواد و مبواد) کناد و مکناد و مبیناد گاه باء تاکید بر سر فعل دعا در آید: در بعضی فعلها صیغه دعا در اول شخص مفرد و سوم شخص مفرد و جمع مستعمل است، حاجت خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنج
تصویر دنج
جای امن و خالی از اغیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعب
تصویر دعب
راندن، گادن، شوخی کردن لاغیدن شوخ لاغگوی شوخ لاغگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تن آسایی، رامش، خویشتنداری سکینه راحت خفض عیش، سکون نفس در وقت حرکت شهوت و مالک زمام خویش بودن (اخلاق ناصری 77)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعث
تصویر دعث
کینه دشمنی، مانده آب ، خواست، آغاز بیماری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعک
تصویر دعک
ستیزه جو سرگین گردان از جانوران، سست ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
دروازه، بازار، بازار سرد، پستو شغاهخانه سکینه راحت خفض عیش، سکون نفس در وقت حرکت شهوت و مالک زمام خویش بودن (اخلاق ناصری 77)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعی
تصویر دعی
پسر خوانده، فرزند خوانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمج
تصویر دمج
موی تافته دوست همنشین یار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلج
تصویر دلج
دیرگاه واپسین پاس شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درج
تصویر درج
آنچه در آن نوشته شود، نامه، نوشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعج
تصویر بعج
مرد سست رفتار شکم بشکافتن، اخته کردن شکم بشکافتن، اخته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادعج
تصویر ادعج
مرد سیه چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داج
تصویر داج
تاریک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دعا
تصویر دعا
نیایش
فرهنگ واژه فارسی سره