جدول جو
جدول جو

معنی دعابت - جستجوی لغت در جدول جو

دعابت
مزاح کردن، شوخی کردن
تصویری از دعابت
تصویر دعابت
فرهنگ فارسی عمید
دعابت
(دُ بَ)
دعابه. مزاح و ظرافت. (غیاث). رجوع به دعابه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دعات
تصویر دعات
داعی ها، دعا کننده ها، طلب کننده ها، خواهنده ها، کسانی که مردم را به دین و مذهب خود دعوت کنند، جمع واژۀ داعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیابت
تصویر دیابت
مرض قند، در پزشکی بیماری حاصل از کم شدن ترشح انسولین از لوزالمعده که منجر به افزایش قند خون و دفع آن از طریق ادرار می شود و پرخوری و پرنوشی و افزایش ادرار را در پی دارد
فرهنگ فارسی عمید
(دَ رَ)
دعاره. خبث. فسق. فساد. شر. رجوع به دعاره شود: اذن سلطان در آن ابواب از آن پوشیده باشد تا موجب جرأت و جسارت و دعارت او نگردد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 347)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مداعبه. (از ناظم الاطباء). رجوع به مداعبه شود
لغت نامه دهخدا
(دَعْ عا)
مرد بامزاح. (منتهی الارب) (آنندراج). شخص بسیار لعب و مزاح. (از اقرب الموارد). شوخی کننده و لاغ گوی. شوخ. دعابه. و رجوع به دعابه شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
دولاب. مرض قند. دیابت شیرین. بیماریی که بر اثر کم شدن ترشح أنسولین از سلولهای جزایر لانگرهانس در لوزالمعده بوجود می آید و با زیادی عطش، زیادی ادرار، کم شدن وزن علی رغم اشتهای زیاد و گاهی خارش و جوشهای چرکی پوست همراه است. بیماری قند به عوامل ارثی بستگی دارد. و در صورت وجود زمینۀ ارثی مساعد، چاقی و حاملگیهای مکرر و عوامل ناشناختۀ دیگر موجب بروز آن میشوند. وظیفۀ هورمن انسولین قابل استفاده کردن قند (گلوکوز) برای بافتها است و نقصان آن موجب محروم ماندن بافتها از مهمترین منبع ایجاد نیرو و در عین حال تراکم قند در خون و بروز آن در ادرار میشود. بدی تغذیه بافتی در طول زمان سبب تغییرات ثانوی در عروق مخصوصاً در قلب، کلیه، چشم و مغز میشود و همین عوارض بیماری قند را در صورت عدم مراقبت پرخطر مینماید بیماری قند با رژیم غذائی صحیح (احتراز از زیاده روی در خوردن مواد نشاسته ای) و تزریق انسولین یا استفاده از خوردن داروهای خوراکی که در بسیاری از اشخاص مسن تر از چهل سال موجب ازدیاد ترشح انسولین از لوزالمعده میشوند قابل درمان است اما این درمان باید همه عمر ادامه یابد زیرا نقصان ترشح انسولین علاج پذیر نیست بیماری قند در صورت عدم مداوا بعلت تراکم مواد اسیدی در بدن موجب اغما و مرگ میشود این خطر مخصوصاً جوانانی را که بمرض قند مبتلی هستند تهدید مینماید. (از دائره المعارف فارسی).
- دیابت بیمزه یا دیابت انسی پید بیماری هورمونی که بر اثر کمی ترشح هورمون ضد ادرار بوجود می آید و با زیادی فوق العاده عطش و ادرار همراه است. وجه تسمیۀ دیابت انسی پید زیادی ادرار بدون وجود قند درآن است زیرا اطبا درگذشته برای تشخیص بیماری قند، ادرار را می چشیدند، شیرین بودن ادرار مؤید مرض قند یا دیابت شیرین بشمار میرفت دیابت انسی پید با تزریق هورمون ضدادرار درمان میشود. اما این درمان باید همه عمر ادامه یابد. زیرا نقصان ترشح هورمون مربوط که از غده هیپوفیز است. (هورمون ضدادرار) علاج پذیر نیست. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(دَعْ عا بَ)
مرد بامزاح. (منتهی الارب). شخص بسیار لعب و مزاح، تاء آن مبالغه راست. (از اقرب الموارد). مزّاح. لوده. دعّاب. و رجوع به دعاب شود
لغت نامه دهخدا
(دُ بَ)
بازی و مزاح. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). طیبت. مزاح. لاغ. خوش طبعی. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، گفتار مضحک و خنده آور، حمق وحماقت و نادانی. (از اقرب الموارد) ، مورچه ای است سیاه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
راندن و دفع. (از اقرب الموارد). دعب. و رجوع به دعب شود، مزاح کردن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). دعب. و رجوع به دعب شود
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دعاه. جمع واژۀ داعی. رجوع به دعاه و داعی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جعابت
تصویر جعابت
شگاگری ترکشگری
فرهنگ لغت هوشیار
خواننده دعوت کننده، آنکه مردم را به دین خود دعوت کند، یکی از مراتب دعوت اسماعلیه و آن مرتبه ای است دون حجت و فوق ماذون، دعا کننده دعا گوی جمع دعاه توضیح: نویسنده از خود به داعی تعبیر کند، سبب داعیه، علت غایی که سبب شود شخص عمل قانونی انجام دهد، کسی که متحقق شده باشد بمعرفت علوم سیاست که او را اداره امور مردم مرئم ممکن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعاب
تصویر دعاب
مزاح کننده، شوخی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیابت
تصویر دیابت
مرض قند، مرضی که بواسطه زیاد شدن مقدار خون تولید میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعابه
تصویر دعابه
مزاح کردن شوخی کردن، مداعبت شوخی کردن لاغ گفتن، شوخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درابت
تصویر درابت
دلیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعابه
تصویر دعابه
((دَ عّ بِ یا بَ))
مداعبت، شوخی کردن، لاغ گفتن، شوخی
فرهنگ فارسی معین
((بِ))
مرضی که به واسطه زیاد شدن مقدار قند خون تولید می گردد که موجب تشنگی مفرط و فزونی تولید پیشاب می شود، بیماری قند (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دعات
تصویر دعات
((دُ))
جمع داعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دعاب
تصویر دعاب
شوخی کننده، لاغ گوی، شوخ
فرهنگ فارسی معین