جدول جو
جدول جو

معنی دشکچه - جستجوی لغت در جدول جو

دشکچه(دُ شَ چَ / چِ)
تصغیر دشک. دشک خرد. دشک کوچک. تشکچه. توشکچه. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تشکچه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشکچه
تصویر مشکچه
نوعی گل سرخ خوش بو که بیشتر در دامنۀ کوه ها می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوکچه
تصویر دوکچه
دوک کوچک نخ ریسی
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ)
دوک کوچک. (ناظم الاطباء). به معنی دوک است. (آنندراج). مصغر دوک، ماسوره ای که در کلوک گذارند وکرباس بافند. (از شعوری ج 1 ورق 454) ، پود. پود پیچ و ماکو. (ناظم الاطباء) ، در آذربایجان (خلخال) بستۀ مخروطی شکل نخ و رشته راگویند که به دور میله یا میل دوک پیچیده شده است
لغت نامه دهخدا
(فِ کِ پُ تِ)
دهی است از بخش کوچصفهان شهرستان رشت، دارای 300 تن سکنه. آب آن از نورود و سفیدرود و محصول عمده اش برنج، ابریشم و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دُ شَ چَ / چِ)
دوشک خرد. توشک کوچک. نهالی که نشستن راست نه خوابیدن را. (از یادداشت مؤلف). رجوع به دوشک و توشکچه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ / مِ چَ / چِ)
گلی است که نسترن نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). از دستۀ گل سرخهای اصلی که دارای ساقه های طویل و خاردار است. (از گیاه شناسی گل گلاب چ 3 ص 258)
لغت نامه دهخدا
(مَ چَ / چِ)
مشکیچه. مشکوله. (فرهنگ رشیدی). مشک کوچک. رجوع به مشکوله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوشکچه
تصویر دوشکچه
تشک کوچک و خرد
فرهنگ لغت هوشیار
((~. چِ))
زیرانداز کوچک معمولاً چهارگوش از یک ماده نرم و دارای پوشش که بر روی آن می نشینند
فرهنگ فارسی معین